گنجور

 
ظهیر فاریابی

شماره ۱: عشق چون دل سوی جانان می کشد - عقل را در زیر فرمان می کشد

شماره ۲: دوش چون زلف شب به شانه زدند - رقم کفر بر زمانه زدند

شماره ۳: خیز ای نگار جشن خزان را بسازکار - ما را بس است صورت روی تو نو بهار

شماره ۴: ای گشته تیر عشق غمت را نشانه جان - وی گشته از وصال لبت جاودانه جان