گنجور

 
فرخی یزدی

از بسکه چو سرو چمن آزاده منم

چون سایه سرو خاک افتاده منم

گر عیب نبود راستی پس از چیست

بی چیز و تهی دست و گدازاده منم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode