گنجور

 
فرخی یزدی

از ره داد ز بیدادگران باید کشت

اهل بیدادگر این است و گران باید کشت

پرده ملک دریدند چو از پرده دری

فاش و بی پرده از این پرده دران باید کشت

آنکه خوش پوشد و خوش نوشد و بیکار بود

چون خورد حاصل رنج دگران باید کشت

آزمودیم وز ابناء بشر جز شر نیست

خیرخواهانه از این جانوران باید کشت

مسکنت را از دم داس درو باید کرد

فقر را با چکش کارگران باید کشت

بی خبر تا که بود از دل دهقان مالک

خبر این است کز آن بی‌خبران باید کشت

هر چه گفتیم و نوشتیم چو آدم نشدند

زین سپس اول از این گاو و خران باید کشت