در شرع ما که قاعده اختصاص نیست
حق عوام نیز قبول خواص نیست
دیگر دم از تفاوت شاه و گدا مزن
بگزین طریقهای که در آن اختصاص نیست
گفتم که انتقام ز اشراف دون بگیر
گفتی هنوز موقع کین و قصاص نیست
اینک به چنگ مرتجعین اوفتادهای
آن سان که از برای تو راه خلاص نیست
از دست پافشاری خود فرخی فتاد
در ورطهای که هیچ امید خلاص نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم عدالت و برابری اشاره دارد و بیانگر این است که در دین اسلام هیچ تبعیضی بین افراد وجود ندارد. شاعر انتقاد میکند از تفاوتهای ظاهری و اجتماعی میان افراد، چه شاه و چه گدا. او به این نکته میپردازد که نباید به تفاوتهای اجتماعی توجه کرد و هر کسی باید در مسیری حرکت کند که برابری برقرار باشد. شاعر همچنین به عدم انتقامجویی از افراد اشراف اشاره میکند و میگوید که در حال حاضر شرایط مناسب برای انتقامجویی وجود ندارد. او در نهایت به ناامیدی و بیراهی خود میپردازد و ابراز میکند که اسیر اوضاع و شرایطی شده که راه نجاتی برایش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در دین ما، قانونی وجود ندارد که مختص افراد خاص باشد و حق عموم مردم نیز به رسمیت شناخته نمیشود.
هوش مصنوعی: دیگر درباره تفاوت بین شاه و گدا صحبت نکن. راهی را انتخاب کن که در آن هیچ گونه تمایزی وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: گفتم که از افراد پست و بیاخلاق انتقام بگیر، گفتی هنوز زمان مناسب برای کینهتوزی و انتقام نیست.
هوش مصنوعی: تو در دام افرادی گرفتار شدهای که به عقبماندگی و سنتها چسبیدهاند، به گونهای که راهی برای رهایی از این وضعیت نداری.
هوش مصنوعی: فرخی به خاطر اصرار و پافشاری خود به بدبختی افتاده و در وضعیتی قرار گرفته که هیچ راه نجاتی برایش وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.