باور نکنی گر غم دل گفتن ما را
بین از اثر اشک به خون خفتن ما را
صد بار بهار آمد و یکبار ندیدند
مرغان مصیبت زده بشکفتن ما را
در زندگی از بسکه گرانجانی ما دید
حاضر نبود مرگ پذیرفتن ما را
رفت از بر من گرچه رهش با مژه رفتم
ره رفتن او بنگر و ره رفتن ما را
جز فرخی از طبع گهربار ندارد
کس طرز غزل گفتن و در سفتن ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عمیق شاعر میپردازد. او از غم و اندوه دلش میگوید و اینکه هیچکس متوجه چقدر سختی کشیده است نمیشود. با اشاره به اینکه باوجود آمدن بهار، پرندگان خوشبختی هیچگاه شکوفا نشدهاند، احساس ناامیدی و مصیبت را منتقل میکند. شاعر همچنین به دشواریهای زندگی اشاره دارد و میگوید که بهخاطر این مشکلات حتی مرگ را هم نمیپذیرد. او از جدایی محبوبش صحبت کرده و به طرز غزلسرایی خود افتخار میکند که تنها از دیگری فرخی بهرهمند است. در مجموع، اثر شعر بیانگر ناکامیها و مصائب عاطفی شاعر است.
هوش مصنوعی: اگر به حرفهای دل ما توجه نکنی، کافی است حالمان را از چشمانمان ببینی که چطور از شدت غم به خون مینشینند.
هوش مصنوعی: هر سال بهار میآید و پرندگان غمزده هرگز شکفتن و زیبایی ما را نمیبینند.
هوش مصنوعی: در زندگی به خاطر فراوانی مشکلات و سختیهایی که تجربه کردیم، حتی حاضر نشدیم مرگ را بپذیریم.
هوش مصنوعی: اگرچه او از کنار من رفته، ولی من با چشمانم او را دنبال کردم؛ حالا بنگر که او چگونه رفته و ما در چه مسیری حرکت کردهایم.
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازه فرخی از استعداد گرانبهای خود در هنر غزلسرایی برخوردار نیست و نتوانسته است مانند او در این فن تسلط پیدا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.