آن زلف مشکبو را، تا زیب دوش کردی
سرو بنفشه مو را، عنبر فروش کردی
در چنگ تار زلفت، تا نیمه شب دل من
چون نی نوا نمودی، چون دف خروش کردی
هم جمع دوستان را بیخود فکندی از چشم
هم قول دشمنان را، بیهوده گوش کردی
تا برفکندی از مهر، ای ماه پرده از چهر
بنیان عقل کندی، تاراج هوش کردی
همواره با درستان، پیمان شکستی اما
با خیل نادرستان، پیمانه نوش کردی
بر دوش من ز مستی، دیشب گذاشتی سر
دوشم دگر نبیند، کاری که دوش کردی
با آنکه سوختم من، شب تا سحر به بزمت
چون شمع صبحگاهان، ما را خموش کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.