شمارهٔ ۲۲ - ماده تاریخ، انحلال عدلیه نقل از جنگ خطی کوهی کرمانی
تا به کی داری به ایران و به ایرانی امید
تا به کی گویی که صبحِ دولتِ ایران دمید
تا به کی گویی که آب رفته باز آید به جوی
تا به کی باید از این الفاظِ بیمعنی شنید
تا به کی باید که ملّت را نمود اِغفال و رنگ
تا به چند این ملّتِ بیمغز را دادن نوید
مملکت یکباره استقلالِ خود از دست داد
شاهبازِ سروری از بامِ ایرانی پرید
یک نظر بنما به عدلیه ببین داور چه کرد
با تمام آن هیاهو با همه وعد وعید
گر نقاب از چهرهٔ این عدل بردارند خلق
رشته را بیپرده دستِ اجنبی خواهند دید
این هیاهو از برایِ خدمتِ ایران نبود
کرد از ما این سیاست عاقبت قطعِ امید
سالِ تاریخش شنیدم از سروشِ غیب گفت
داوری بیدادگر عدلیه را بر گُه کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر انتقاد از وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران و ناامیدی نسبت به آینده کشور را منعکس میکند. شاعر از تکرار وعدههای توخالی و فریبکاری مسئولان به مردم گلایه دارد و به بیاعتمادی نسبت به عدالت و استقلال کشور اشاره میکند. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که وضعیت کنونی به هیچوجه به خدمت به مردم نیست و به نظر میرسد که امید به بهبود اوضاع از دست رفته است. در نهایت، شاعر به نوعی پیشبینی میکند که دادگری واقعی در کشور وجود ندارد و این وضعیت به ناامیدی بیشتر مردم میانجامد.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی به ایران و مردمش امید داری و همچنان میگویی که روزی درخشان در راه است و روزگار ایران به بزنگاه خود خواهد رسید؟
هوش مصنوعی: چقدر باید بگویی که آب رفته به جوی برمیگردد؟ تا کی باید این حرفهای بیمعنی را شنید؟
هوش مصنوعی: تا کی باید مردم را فریب داد و به آنها وعدههای توخالی داد؟ تا چه زمانی قرار است به این مردم بیفکر امید واهی بدهیم؟
هوش مصنوعی: کشور به ناگاه استقلال خود را از دست داد و پرنده رهبری از بلندای ایران فرود آمد.
هوش مصنوعی: به یک نگاه به سیستم قضاوت توجه کن و ببین که قاضی با تمام جنجالها و وعدههایی که داده بود، چه اقداماتی انجام داد.
هوش مصنوعی: اگر پرده از صورت این عدل کنار بزنند، مردم خواهند دید که چگونه دست بیگانگان در کارها دخالت دارد.
هوش مصنوعی: این سر و صدا و جنجال به خاطر خدمت به ایران نبود، بلکه به دست ما این سیاست باعث ناامیدی و قطع امید شده است.
هوش مصنوعی: در سالی خاص خبری از سوی فرشتگان به گوش رسید که در آن به داوری ناعادلانهای اشاره شده که عدالت را به دشواری میکشاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان بیوفا را بر گزیدو بد گزید
لاجرم بر دست خویش ار بد گزید او خود گزید
هر که دنیا را به نادانی به برنائی بخورد
خورد حسرت چون به رویش باد پیری بروزید
گشت بدبخت جهان و شد به نفرین و خزی
[...]
تا شه عالم به بهروزی و پیروزی رسید
باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید
کرد باید سروران را در چنین روزی نشاط
خورد باید بندگان را در چنین وقتی نبید
فرخ آمد طلعت سلطان برین فرخنده باغ
[...]
میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید
مملکت بر وی سهی شد ملک بر وی آرمید
نامه آن نامهست کاکنون عاشقی خواهد نوشت
پرده آن پردهست کاکنون عاشقی خواهد درید
دلبران را جان همی بر روی او باید فشاند
[...]
عید شد ایام ما ناآمده ایام عید
چون رسید از راه با شاه جهان میرعمید
سعد دین صدری که دیدار همایونش بفال
همچو نام شاه مسعود است و چون بختش سعید
قبله اهل قلم ممدوح مخدومی که هست
[...]
خسرو از اصطبل معمورت که آن معمور باد
کامور اعمار اسبان شیخ ابوعامر رسید
مرکب میمون ادام الله توفیقه که هست
یادگار نوح پیغمبر که در کشتی کشید
گفتم ای پیر مبارک خیر مقدم مرحبا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.