زاده آزاد اسمعیل هنر را چنبر گردون حلقه انگشتری باد، فرودینه فرگاه عزت، برتر پایگاه دستوانه کیوان و مشتری، طویله فضه... و تنگ می دانست، به استر و اسب و گاو و الاغ و بز و میش و دواب دوندگان بیگانه، و خویش بر نخواهد تافت. خانه حسیب را... برات پشت باره، تا حدی که در تعلیقات شرعیه محدوده است، مالکانه تصرف کن، و با هر پای و پر و پهلو و بالا و آئین و اندام که جان و دل جوید، و از آب و گل خواهند، بنوره در چین، و بنیاد برافراز. اگر بهاربند آسا بنائی خیزد، و فراخای پهنه از گودال شارع تا محاذات خاکدان خانه کوچک باغچه سرائی شود، از دیگر معماری ها زیباتر است.
چار شاخه گندنای خورشیده از باغگاه دشت و دمن، و سبزه زار دیوار به دیوار چیدن با دسته ها و بسته ها لاله و گل و سوری و سنبل مینو برابری یا رد کرد، بلکه برتری تواند جست. مالک بالاستحقاق توئی هر چه اندیشی بهر اندام و فر، فرمان تراست. علی العجاله تصرف است و چاره در بایست کردن. آینده که هستی فزاینده باد و بخت پاینده، هر چه خواهی توان کرد. هجدهم ربیع الثانی سنه ۱۲۷۵ حرره ابوالحسن یغما. فرزند سعادتمند احمد صفائی این نوشته را بدان دو نگین نستعلیق و طغرائی خاکسار، موشح ساز، خود نیز به خامه و خاتم خویش مزین کن. حرره یغما.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.