فدایت شوم؛ مرا بر استاد قادر قاهر شیخ طاهر در اوامر و نواهی دستی نیست، و گفت رهی را در ضمیر مهر نظیرش اگر همه لابه و نیاز، نشستی نه، ارقام پی رسوم عروس کابینی است، و شاهد پی آذین جز به تذکره و تاکید اشرف والاخطاب معهود به خط ایشان و خاتم خدام انوشه که جهانش زیر نگین باد و آسمانش جز و زمین مرشح و موشح نخواهد شد. از دارالخلافه تا جندق صد و بیست فرسنگ است و من بنده را از کاوش و چالش بد پسندان میدان تحمل و توان تنگ.
اکنون که محض رحمت و کرم رای عنایت پیرای خدام اجل امجد والابر منع ستم بارگان و استخلاص و آرامش ما بیچارگان تعلق گرفت، هر چند زودتر این خطاب کریم که ترجمان کتاب آسمانی است، از صدر جلالت صادر و بهابخش دیده سرکار مخاطب گردد، به کرم نزدیک تر خواهد بود.
مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار
بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است
اجزای پارسی را حسب الامر حضرت والا گرفتم. اگر یک دسته کاغذ خوش قلم که رهی با این دست بسته و خامه شکسته بر آن خطی تواند کشید التفات افتد، کاری به جای خود خواهد بود. زیاده زحمت نمی دهم و استدعای زحمت نمی کنم. همان عوارف بی منت و ایادی بی ضنت سرکار که گویای حال بندگان است و دخیل آمال پرستندگان محرک بس. حرره العبدابوالحسن یغما.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.