دل از...گان بر کن که این خار
نیارد جز گل...گی بار
بدین...مردم آزمودم
نه رامش زآشتی خیزد نه پیکار
ازین...گانم هر سر موی
همی بر تن دم عقرب دم مار
کشد ور جان دهد... چرخم
نه از من آفرین خیزد نه زنهار
پدر... در میرد نیاسان
پسر... بر روید پدر سار
جز ارواح مکرم هر که بینم
ز حد سبحه تا دامان زنار
نجویندی بجز...گی کسب
ندانندی بجز... گی کار
چه گوئی ربع مسکون چار سوق است
به سوق مختلف ...بازار
بهر...دکان کافکنی چشم
درو ...گی انبار انبار
هر آنکش مالک مشتی ندانی
در او...گی خروار خروار
بجز...گان را زندگانی
بدین...گان کاری است دشوار
از این ...ون خران گر ریش گاوی
نماند غم به ...یر اسب سردار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم
عزیز از ماندن دایم شود خوار
چو آب اندر شَمَر بسیار ماند
زُهومت گیرد از آرام بسیار
منقش عالمی فردوس کردار
نه فرخار و همه پر نقش فرخار
هواش از طلعت ماهان پر از نور
زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار
بتانی اندر و کز خط خوبان
[...]
مرا با عاشقی خوش بود هموار
کنون خوشتر، که در خور یافتم یار
کنون خوشتر، که ناگاهان برآورد
مه دو هفته من سر ز کهسار
کنون خوشتر، که با او بوده ام دی
[...]
نبینی بر درخت این جهان بار
مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار
درخت این جهان را سوی دانا
خردمند است بار و بیخرد خار
نهان اندر بدان نیکان چنانند
[...]
خدای پاک و بی همتا و بی یار
هم از اندیشه دور و هم ز دیدار
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.