×
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹
راز دار دل و عشقست فنم
کی گرفتار هواهای تنم
فرس عشق بزینست و عنان
فارس فحلم و در تاختنم
مشتبه کرد بموی تو مرا
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱
آتش طور و طوی را قبسم
نار موسی کف عیسی نفسم
خاکم و نیست کن آب هوی
آبم و مطفی نار هوسم
باز سلطانم با رشته و بند
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲
ما جهانجوی و جهانبان دلیم
رسته از مملکت آب و گلیم
هستی خویش بغم داده و باز
از عنایات غم دل خجلیم
از ازل آمده و دهر مدار
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱
مدرس فقر و فنا را سبقیم
اولین نکته و آخر ورقیم
ورق آخر دیوان وجود
نکته اول موجود حقیم
آفتابیم و بابریم نهان
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲
روح وقتیم و کلیم سلفیم
صاحب نفحه و خورشید کفیم
بارش مزرعه فقر و فنا
آتش خرمن آب و علفیم
قمر بارغ بی ابر و غروب
[...]