بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه جنسیت لازم نیست که از طریق صورت باشد. شاید که دو چیز بظاهر مختلف باشند و بمعنی متحد. همچون نان و آب و طعامهای دیگر از روی صورت جنس تو نیستند، تو متحرک و ایشان ساکن، تو ناطق و ایشان ساکت، تو زنده و ایشان مرده. لیکن از روی معنی اتحاد و جنسیت دارند، زیرا از خوردن نان قوت میافزاید و الم جوع زایل میگردد و تن از آن میبالد و فربه میشود. پس هرچه تن را بیفزاید جنس تن است. و هرچه دین و ایمان را بیفزاید جنس دین و ایمان است.لازم نیاید که جنسیت مخلوق با خالق از روی ذات باشد. این نوع باشد که گفته آمد العاقل یکفیه الاشارة و الذی فهم له البشارۀ
هرچه زان خوش شوی وافزائی
گرد آن گرد اگر تو دانائی
ور بود عکس این گریز از آن
جنس تو نیست آن یقین میدان
گرچه نان نیست جنس آدمیان
ظاهراً لیک هست قوت جان
پس ازین روی جنس آدمی است
هرکه اینرا نداند از کمی است
جنس از جنس خود بیفزاید
زان سبب پیش جنس می آید
آب از آب میشود افزون
عقل گردد ز عقل هم موزون
هرکه از جنس خود گریزان است
چون خزان برگ خویش ریزان است
نیست لازم تجانس از ره ذات
جنس آب است و خاک از آنکه نبات
همه از آب پرورش دارند
نیک و بد گر گل اند و گر خاراند
باد همجنس آتش است بدان
زانکه از باد میفزاید آن
نی که پیوسته است جان با تن
هیچ ماند بتن بگو با من
نور چشمان بپیه شد مقرون
نور دل هم درون قطرۀ خون
شادمانی درونۀ گرده
بین که چون است جایگه کرده
نیست مانند گرده با شادی
لیک جنس آفریدشان هادی
همچنان غصه را درون جگر
عقل را در دماغ و کله و سر
نی که بیچونشان تعلقهاست
دانش آن بعقل ناید راست
همچنین یار شد بجان جانان
گش ت ه در قطره ای نهان عمان
پیش آن قطره ای که بحر در اوست
آسمان و زمین کم از یک جوست
ای خنک آنکه جنس خود جوید
در پی جنس خود ز جان پوید
هر کرا اینچنین بود حالش
در ترقی است جمله احوالش
زین سبب گفت شاه دینداران
دور از اغیار شو نه از یاران
پوستین را برای دی سازند
چونکه آید بهار اندازند
جوی در مثنویش این را زود
تا بری بی زیان هزاران سود
خلوت از غیر جنس میباید
ورنه از جنس جان بیفزاید
عقل با عقل چون در آمیزند
علمهای شریف انگیزند
نفس با نفس چون شوند قرین
عکس آن مکرها کنند دفین
سایۀ عاقلی طلب از جان
کاندر آن سایه است امن و امان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی مفهوم "جنس" و ارتباط آن با انسانها و موجودات دیگر میپردازد. شاعر بیان میکند که هر موجودی باید به جنس و ذات خود نزدیک باشد تا رشد کند و به خوبی وجود خود را بشناسد. او تأکید میکند که ارتباطات انسانی و روحی باید بر اساس همجنس بودن باشد تا بتواند به ترقی و پیشرفت دست یابد.
شاعر مثالی از عناصر طبیعی مانند آب، خاک و گیاهان میزند که هر کدام از آب تغذیه میکنند، و توضیح میدهد که همجنس بودن در میان موجودات باعث تقویت و رشد آنها میشود. همچنین به این نکته اشاره میکند که انسانها باید از غیرجنس خود دوری کنند تا به شناخت و آرامش واقعی دست یابند و اگر در مسیر صحیح حرکت کنند، همه تجارب و احوال آنها بهتر خواهد شد.
بهطور کلی، متن تأکید دارد بر اهمیت شناخت درونی و همجنس بودن برای دستیابی به آرامش و ترقی در زندگی.
هوش مصنوعی: هرچقدر که به چیزی خوشحال و راضی باشی، و آن را دوست داشته باشی، باید بیشتر به دور آن بگردی و تلاش کنی. اگر تو آگاهی و دانایی داری، با آگاهی بیشتری به آن بپرداز.
هوش مصنوعی: اگر این چهره با تو همخوانی ندارد، حتماً آن یقین را در این میدان نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: اگرچه به نظر میرسد آدمیان فقط نان و خوراک را نیاز دارند، اما در واقع چیزی فراتر از آن، یعنی قوت روح و زندگی آنها وجود دارد.
هوش مصنوعی: از این پس، هرکس که متوجه طبیعت انسان نباشد، نشاندهندهی کمفهمی اوست.
هوش مصنوعی: چیزهایی که شباهت بیشتری به هم دارند، به هم جذب میشوند و به همین دلیل است که در میان همجنسها بیشتر دیده میشوند.
هوش مصنوعی: آب به طور طبیعی افزایش مییابد و عقل نیز با عقل دیگر هماهنگ و متناسب میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که از ویژگیها و ماهیت خود فرار کند، مانند برگهای درختان در فصل خزان، از وجود خود جدا میشود و از دست میدهد.
هوش مصنوعی: نیازی نیست که همه چیز از نظر ماهیت با هم مشابه باشد؛ زیرا آب و خاک با وجود تفاوتهایشان، همه به وجود آوردن گیاه مرتبطاند.
هوش مصنوعی: همه چیز از آب رشد میکند و میتواند خوب یا بد باشد، چه گل باشد و چه خار.
هوش مصنوعی: باد و آتش در ذات خود شباهتهایی دارند، زیرا باد به آتش نیرو میدهد و آن را شعلهورتر میکند.
هوش مصنوعی: نی که همیشه با جان ارتباط دارد، هیچگاه به تن بیاعتنا نخواهد بود. پس بگو با من صحبت کن.
هوش مصنوعی: نور چشمانم به نور دل پیوند خورده و این احساس عمیق درونم مانند قطرهای از خون جاری است.
هوش مصنوعی: شادابی و خوشحالی در دل انسان است، که جای آن در خود آدمی قرار دارد.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی شبیه به گل سرخ نیست که با خوشحالی شکوفا شود، ولی نوع و کیفیت آن را هدایتگر ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: غم و اندوه همچنان در دل باقی است و عقل نیز در ذهن و سر مشغول فکر کردن است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که نیای که در خود هیچ وابستگی و تعلقی ندارد، نمیتواند به درستی درک شود و فهم آن از طریق عقل ممکن نیست. به عبارت دیگر، برای درک عمیق و واقعی برخی مفاهیم، باید به وضعیتی فراتر از تعلقات دنیوی دست یافت.
هوش مصنوعی: یار به اندازهای در دل جانان نفوذ کرده است که گویی در هر قطرهای از وجودش عشق و شوق او نهفته است.
هوش مصنوعی: بخشی از دریای بزرگی که در آن یک قطره وجود دارد، آسمان و زمین هم از یک ذره کمتر به حساب میآیند.
هوش مصنوعی: ای خوشا به حال کسی که در جستوجوی همنوع خود است و از عمق وجود خود به دنبال همتای خود میگردد.
هوش مصنوعی: هر کسی که اینگونه حال و احوالش باشد، در مسیر پیشرفت و ترقی قرار دارد.
هوش مصنوعی: به همین دلیل شاه دینداران گفت که از بیگانهها دوری کن، نه از دوستان.
هوش مصنوعی: پوشش و لباس گرم را در فصل سرد میسازند، اما وقتی بهار میرسد، آنها را کنار میگذارند.
هوش مصنوعی: به زودی از جوی زندگی عبور کن، تا بدون دردسر و آسیب به هزاران سود و منفعت برسی.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به آرامش و تمرکز واقعی، باید از هر گونه حواشی و عوامل خارجی دوری کرد؛ وگرنه تنها بر بار روح و جان افزوده خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی افراد با عقل و دانایی یکدیگر را ملاقات کنند، میتوانند دانشهای باارزش و مفیدی را به وجود آورند.
هوش مصنوعی: زمانی که دو نفس با یکدیگر متحد شوند و کنار هم قرار بگیرند، به مانند انعکاس یکدیگر، رازها و فریبهایی که در دل دارند، برملا میشود.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آرامش و امنیت، باید به دنبال هوش و عقل باشیم. آنگاه میتوانیم از خطرات و نگرانیها دور بمانیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.