یک التفات ز فرماندهان نازم نیست
ز دور رخصت یک سجدهٔ نیازم نیست
منه به گوشهٔ طاق بلند استغنا
کلید وصل ، که دستی چنان درازم نیست
خلاف عادت پروانه خواهد از من شمع
و گرنه ز آتش سوزنده احترازم نیست
مرا به کنگرهٔ وصل او صلا مزنید
که آن پری که شما دیدهاید بازم نیست
حدیث ترک وفا گو زبان به صرفه بگو
که اعتماد بر این صبر حیله سازم نیست
صلاح کار در انکار عشق بینم لیک
تحملی که بود پرده پوش رازم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات و وضعیت درونی خود اشاره میکند. او میگوید که نیازی به اجازه و توجه از سوی دیگران ندارد و خود را مستقل میداند. همچنین، او از عشق و وفای از دست رفته سخن میگوید و اشاره میکند که انتظارش از معشوق دیگر به واقعیت نمیپیوندد. شاعر در عین حال بین عشق و انکار آن دچار تردید است و به این نتیجه میرسد که تحمل نداشته و نمیتواند رازهای عشق را پنهان کند. در نهایت، او به این نکته میپردازد که در این وضعیت نمیتواند به سایه عشق تکیه کند.
هوش مصنوعی: دقت و توجهی از طرف فرماندهان برای من مهم نیست، حتی اگر از دور به من مجوز یک سجده طلب کنم.
هوش مصنوعی: در گوشهٔ بالای طاق، نعمتهای بینیاز از وصل را قرار نده، زیرا من دستانی ندارم که به آنجا برسد.
هوش مصنوعی: پروانه برخلاف عادت خود از من شمع خواهد خواست و اگر این کار را نکند، از آتش سوزان اجتناب نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: خواهش میکنم مرا به جمعی که در آنجا با معشوق دیداری هست، دعوت نکنید. زیرا آن زیبایی که شما مشاهده کردهاید، دیگر وجود ندارد و من نمیتوانم او را بیابم.
هوش مصنوعی: بهتر است از گفتن داستان عدم وفا خودداری کنی، زیرا نمیتوانم به این صبر و سکوت ادامه دهم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بهتر است عشق را انکار کنم تا شرایط بهتری فراهم شود، اما در واقع من تحملی ندارم که راز خود را از دیگران پنهان نگهدارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.