ای همنفسان بودن و آسودن ما چیست
یاران همه کردند سفر بودن ما چیست
بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند
ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست
ای چرخ همان گیر که از جور تو مردیم
هر دم المی بر الم افزودن ما چیست
گر زخم غمی بر جگر ریش نداریم
رخساره به خون جگر آلودن ما چیست
وحشی چو تغافل زده از ما گذرد یار
افتادن و بر خاک جبین سودن ما چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساس تنهایی و بیمعنایی زندگی اشاره میکند. او به دوستانش میگوید که همه به سفر رفتهاند و چرا ما هنوز در جا ایستادهایم. او از خشمی که از تقدیر و چرخ روزگار به دل دارد صحبت میکند و میپرسد که چرا باید درد و رنجهای خود را بر دوش بکشیم. اگر غم و زخمهایی نداریم، چرا باید چهره خود را با خون جگر آلود کنیم؟ در نهایت، اشارهای به بیتوجهی دیگران دارد و میپرسد که چرا باید در این وضعیت افتاده و خاموش بمانیم.
هوش مصنوعی: دوستان، چرا ما در کنار هم هستیم و خوشحال به نظر میرسیم؟ همه به سفر رفتهاند و ما چه نیازی به بودن در اینجا داریم؟
هوش مصنوعی: بشتابید دوستان، چون عزیزان همه از این دنیا رفتهاند و دیگر در جایی سکونت کردهاند. ما چه کارهایم که هنوز در این مسیر پیش نمیرویم؟
هوش مصنوعی: ای گردونه، همانطور که از ظلم تو جان سپردیم، هر لحظه تنها بر درد ما افزوده میشود.
هوش مصنوعی: اگر دلی پر از غم داریم و زخم ناراحتی در دل ما وجود دارد، پس چرا باید چهرهمان را با خون دل خود آغشته کنیم؟
هوش مصنوعی: وقتی محبوب غافلانه از کنار ما میگذرد، افتادن و به زمین افتادن ما چه فایدهای دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.