بسته بر فتراک و میپرسد که صیاد تو کیست
تیغ خون آلود خود دارد که جلاد تو کیست
ساختی کارم به یک پرسش که در کارت که بود
سخت پرکاری نمیدانم که استاد تو کیست
لب کنی شیرین و پرسی کیست چون بینی مرا
بندهام یعنی نمیدانی که فرهاد تو کیست
گر عیاذبالله از رازی که میپوشم ز تو
برفتد این بوده روزی ، مرد بیدار تو کیست
گر خروشان نیستی وحشی ز درد بیکسی
چیست این فریاد و در کنج غم آباد تو کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی هویت و حقیقت وجودی میپردازد. شاعر از "صیاد" و "جلاد" و معانی عمیق آنها میپرسد و به جستجوی استاد و راهنمای خود میپردازد. او از معشوقهاش میخواهد که او را بشناسد و از رازهای نهان خود پردهبرداری کند. در نهایت، شاعر به تنهایی و درد فراق خود اشاره میکند و میپرسد که پشت این فریاد و غم چه کسی وجود دارد. اشعار نشاندهنده جستجوی هویت و حقیقت در دنیای پیچیده انسانی است.
هوش مصنوعی: کسی که در دامی گرفتار شده، از پرسش میکند صیادش کیست و با تیغی خونین در دست، از جلادش هم سوال میکند که او کیست.
هوش مصنوعی: به خاطر یک سوالی که از تو پرسیدم، کار من به هم ریخت. نمیدانم استادت که بود که انقدر سختکوشی به تو آموخته بود.
هوش مصنوعی: زمانی که لبخند میزنی و میپرسی که کیست، آیا نمیدانی که من در چه حالی هستم؟ من بندهام و باید بگویی که فرهاد تو کیست، یعنی نمیدانی چه کسی عاشق توست.
هوش مصنوعی: اگر به خواست خدا، رازی که من از تو پنهان کردهام، فاش شود، آن روزی که چنین اتفاقی بیفتد، تو از اوضاع و احوال من آگاه خواهی شد. اما میخواهم بدانم که مرد بیدار و حقیقتجو تو کیست؟
هوش مصنوعی: اگر آرام و بیاختیار نیستی، چرا از درد تنهایی خود فریاد میزنی؟ در این گوشه پر از غم، چه کسی کنار توست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.