گنجور

 
وحشی بافقی

مشورت با غمزه چشمت را پیِ تسخیرِ کیست

باز این تدبیر بهرِ جانِ بی‌تدبیرِ کیست

دستِ یاري کـآستین مالیده جیبِ ما گرفت

جیبِ ما بگذاشت، تا دیگر گریبان‌گیرِ کیست

ای خدنگِ غمزه ضایع کن به ما هم ناوکی

تا بداند جانِ ما آماجگاهِ تیرِ کیست

این غرورِ ناز یاد از بندیِ نو می‌دهد

حسن را در دستِ استغنا سرِ زنجیرِ کیست

بنده‌ای چون من که خواهد از تو قیمت یک نگاه

آورد گر دیگری در بیعش از تقصیرِ کیست

نام گو موقوف کن وحشی که این طومارِ شوق

هست گویا کز زبانِ عجزِ بی‌تأثیرِ کیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
شمارهٔ ۶۶ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم