میروم نزدیک و حال خویش میگویم به او
آنچه پنهان داشتم زین پیش میگویم به او
گشتهام خاموش و پندارد که دارم راحتی
چند حرفی از درون ریش میگویم به او
غافل است او از من و دردم شود هر روز بیش
اندکی زین درد بیش از پیش میگویم به او
غمزهات خونریز دل دربند لعل نوشخند
دل نمیداند جفای خویش میگویم به او
گرچه وحشی دل ازو بر کند میرنجد به جان
گر بد آن دلبر بدکیش میگویم به او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به نزد محبوبش میرود و از احساسات پنهان خود صحبت میکند. او که در سکوت و خاموشی به سر میبرد، به خیال راحت بودن است، اما در واقع درد درونیاش رو به افزایش است. او از غم و جفای محبوبش گلایه میکند و میگوید که این دردها و تلاشهایش را به محبوب خواهد گفت، حتی اگر به دلش آسیب برساند. به عبارتی، او در تلاش است تا احساسات واقعیاش را بیان کند و از رنجهایی که از عشق به محبوب متحمل میشود، پردهبرداری کند.
هوش مصنوعی: به سمت او میروم و حال و احوالم را برایش بازگو میکنم؛ تمام چیزهایی که قبلاً پنهان کرده بودم را به او میگویم.
هوش مصنوعی: من ساکت شدهام و او فکر میکند که در آرامش به سر میبرم، در حالی که در درونم با خودم حرفهایی را میزنم.
هوش مصنوعی: او از حال من و دردم بیخبر است و هر روز این درد در من بیشتر میشود. من هم هر روز بیشتر از این درد به او میگویم.
هوش مصنوعی: چشمهای تو با ناز و بازی خود، دل من را به شدت مجروح ساخته است. لبخند تو که مانند دانهای سرخ و دلربا است، دل مرا به درد میآورد. من به او میگویم که خود را نمیشناسد و نمیداند که چقدر به من آسیب میزند.
هوش مصنوعی: اگرچه دل وحشی از او دور میشود، اما جانم از این که آن معشوق بد اخلاق است، مینالد. من این را به او میگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.