آورده اقبالم دگر تا سجدهٔ این در کنم
شکرانهٔ هر سجدهای صد سجدهٔ دیگر کنم
کردم سراپا خویش را چشم از پی طی رهت
کز بهر سجده بر درت خود را تمامی سرکنم
گوگرد احمر کی کند کار غبار راه تو
این کیمیاگر باشدم خاک سیه را زر کنم
تو خوش به دولت خواب کن گر پاسبانی بایدت
من از دعای نیم شب گردون پر از لشکر کنم
خصمت که هست اندر قفس بگذار با آه منش
کو را اگریاقوت شد زین شعله خاکستر کنم
گر توتیایی افکنی در دیده ام از راه خود
از رشک چشم خود نمک در دیدهٔ اخترکنم
بر اوج تختت کاندر او سیمرغ شهپر گم کند
من پشه و از پشه کم کی عرض بال و پرکنم
وحشی چه پیش آرد که آن ایثار راهت را سزد
از مخزن فیضت مگر دامن پر از گوهر کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با زبان استعاری و ضمنی به ستایش و شکرگزاری میپردازد. او بیان میدارد که هر سجدهای که به درگاه معشوق انجام میدهد، شایستهی هزاران سجده دیگر است. وی تمام وجودش را برای نزدیک شدن به معشوق فدای این مسیر میکند و از خاکی که به معشوق نزدیک است، نیکویی و ارزش میسازد. شاعر همچنین به مقایسهی خود با مخلوقات بزرگ و قدرتمند میپردازد و میگوید که چگونه او به دلیل مقام خود توانایی جستجو و ایثار را دارد. نهایتاً، او از عشق و شوقی صحبت میکند که میتواند از مخزن فیض معشوق جواهراتی به ارمغان بیاورد. این شعر نشاندهندهی عشق عمیق و عابدانهی شاعر به معشوق است.
هوش مصنوعی: اقبال و شانس من دوباره به گونهای در آمده که میخواهم در برابر این درِ محبت و رحمت سجده کنم. برای هر سجدهای که میکنم، به نشانهی شکرگزاری، صد سجدهی دیگر هم انجام میدهم.
هوش مصنوعی: من تمام وجودم را به خاطر تو آماده کردهام و با تمام وجود به دنبال راهی هستم که به درگاهت برسم؛ تا جایی که برای سجده بر درت، تمام وجودم را فدای تو کنم.
هوش مصنوعی: گوگرد قرمز چه نقشی در زدودن گرد و غبار از مسیر تو دارد؟ من این کیمیاگر هستم که میتوانم خاک سیاه را به طلا تبدیل کنم.
هوش مصنوعی: اگر تو به خوشبختی و آرامش دست یافتهای و به خواب رفتهای، نگران نباش. اگر نیاز به نگهبانی داری، من شبانه روزی بر دعا و نیایش میکوشم تا نیروهای الهی را به کمک تو بیاورم.
هوش مصنوعی: در قفس، رقیب تو را به یاد میآورم و با حسرت و عشق به او فکر میکنم، اگر روزی مانند یاقوت درخشان شوم، آنگاه با این آتش درونم او را به خاکستر تبدیل خواهم کرد.
هوش مصنوعی: اگر توتیایی را در چشم من بیندازی، به خاطر حسادت به چشمان خودم، به زودی از آن، زهر در چشم ستارهها میریزم.
هوش مصنوعی: تو در اوج تخت سلطنت و عظمت خود آنچنان با شکوه و بزرگ هستی که حتی سیمرغ، که نماد عظمت و زیبایی است، در مقایسه با تو به چشم نمیآید. من، که تنها یک پشهام، چگونه میتوانم خود را با تو مقایسه کنم و به خود اجازه دهم تا در برابر تو از بال و پر خود سخن بگویم؟
هوش مصنوعی: وحشی چه چیزی میتواند به تو هدیه دهد که شایستهی راه تو باشد، جز اینکه من دامنم را پر از گوهرها کنم از رحمت تو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنم
ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم
وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم
ای بیکسان ای بیکسان جاء الفرج جاء الفرج
[...]
خواهم که امشب خدمتی چون ساقر اندر خور کنم
کاری که فرمایی مرا فرمان به چشم و سر کنم
چو عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت
گر در ببندی خانه را ، از روزنت سر بر کنم
چون شمع من در انجمن میریزم آب خویشتن
[...]
در راه شهرستان جان از عشق شه رهبر کنم
وز خاک پای عاشقان بر فرق سر افسر کنم
آیم بدریای قدم وز فرق سر سازم قدم
در بحر چون غوطی خورم دامن پر از گوهر کنم
در دار ضرب کبریا از عشق جویم کیمیا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.