دیریست که رندانه شرابی نکشیدیم
در گوشهٔ باغی می نابی نکشیدیم
چون سبزه قدم بر لب جویی ننهادیم
چون لاله قدح بر لب آبی نکشیدیم
بر چهره کشیدیم نقاب کفن افسوس
کز چهرهٔ مقصود نقابی نکشیدیم
بسیار عذابی که کشیدیم ولیکن
دشوارتر از هجر عذابی نکشیدیم
وحشی به رخ ما در فیضی نگشودند
تا پای طلب از همه بابی نکشیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دوری از لذتها و شادیهای زندگی سخن میگوید. او به یادآوری روزهایی میپردازد که در باغ نشسته و از شراب و زیباییهای طبیعت لذت میبرده است، اما اکنون به خاطر غم و حجابهای زندگی، از آن لذتها دور مانده است. شاعر به دشواریهایی که تجربه کرده اشاره میکند و میگوید که سختتر از جدایی و دوری چیزی را تجربه نکرده است. این شعر حسرت و افسوس را نسبت به لحظات خوش و فراموش شده زندگی بیان میکند.
هوش مصنوعی: مدتی است که به صورت زیرکانه مشروب نخوردهایم و در گوشهٔ باغی هم جرعهای از شراب ناب ننوشیدهایم.
هوش مصنوعی: ما زمانی که سبزه به لب جوی نرسیده بود، قدم نکردیم و وقتی که لاله به لب آب نرسید، قدحی پر نکردیم.
هوش مصنوعی: بر روی صورت خود پوششی از کفن کشیدیم، افسوس که برای چهرهٔ معشوق هیچ پوششی نیاوردیم.
هوش مصنوعی: ما عذابهای زیادی را تجربه کردیم، اما هیچکدام از آنها به اندازهی رنج جدایی سخت و دردناک نبود.
هوش مصنوعی: درخوشی و سعادتی که از نظر دیگران به ما میرسد، ما هیچگاه درخواست نکردیم، تا زمانی که به دنبال خواستههایمان از هر در و باب نرفتیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم
لب خشک شد و منت آبی نکشیدیم
چون مور ضعیف از عقب شاهسواران
گامی ندویدیم و رکابی نکشیدیم
بر خلد گذشتیم و نکردیم نگاهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.