گنجور

 
وحشی بافقی

شد یار به اغیار دل آزار مصاحب

دیدی که چه شد با چه کسان یار مصاحب

رنگین شدن بزم من از یار محال است

زین گونه که گردیده به اغیار مصاحب

من رند گدا پیشه و او پادشه حسن

با همچو منی کی شود از عار مصاحب

یکباره چرا قطع نظر می‌کنی از ما

بودیم نه آخر به تو یکبار مصاحب

وحشی شده دمساز سگان سرکویت

گردیده به یاران وفادار مصاحب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل ۲۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رفیق اصفهانی

گر نیست به یاران ز وفا یار، مصاحب

غم نیست اگر نیست به اغیار، مصاحب

امروز مصاحب نبود یار به اغیار

کز عهد قدیمند گل و خار، مصاحب

اکنون ز منش عار بود آه کجا رفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه