تا چند به غمخانهٔ حسرت بنشینم
وقتست که با یار به عشرت بنشینم
بی طاقتیم در ره او میرود از حد
کو صبر که در گوشهٔ طاقت بنشینم
تا چند روم از پی او بند کنیدم
باشد که زمانی به فراغت بنشینم
داغ تو مرا شمع صفت سوخت کجایی
مگذار که با اشک ندامت بنشینم
پامال شدم چند چو وحشی به ره غم
از دست تو بر خاک مذلت بنشینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و حسرت عاشق است که در جستجوی معشوق خود به غم و اندوه نشسته و از بیتابی و دردی که احساس میکند، سخن میگوید. شاعر از عدم تحمل جدایی و آرزوی وصال سخن میگوید و به این موضوع اشاره میکند که در انتظار معشوقش، شمعوار میسوزد و نمیتواند در گوشهای آرام بنشیند. او در نهایت از وضعیتی که در آن قرار دارد، اظهار ندامت کرده و ابراز میکند که به خاطر عشقش، بسان وحشی در غم و ذلت پایمال شده است.
هوش مصنوعی: چقدر باید در اندوه و حسرت بگذرانم؟ زمان آن رسیده که با معشوق به شادی و خوشی بپردازم.
هوش مصنوعی: ما در مسیر او بسیار بیتاب هستیم و دیگر صبرمان را از دست دادهایم؛ ای کاش صبوری بود تا در گوشهای بنشینیم و آرام بگیریم.
هوش مصنوعی: تا کی باید به دنبالش بگردم و خود را در زنجیر کنجکاوی نگه دارم؟ باشد که روزی به آرامش برسم و استراحت کنم.
هوش مصنوعی: درد فقدان تو مثل شمع، قلبم را سوزانده است. نرو که نمیخواهم با حسرت و اشک به یاد تو بنشینم.
هوش مصنوعی: من بر اثر غم و حسرتی که از تو دارم، مانند یک حیوان وحشی در راهی که به زحمت میگذرانم، زیر پا رفته و در این خاک ذلت نشستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.