با جوانی چند در عین وفا میبینمش
باز با جمع غریبی آشنا میبینمش
باز تا امروز دارد با که میل اختلاط
زانکه از یاران دیروزی جدا میبینمش
ماه رخسارش که چون آیینه بودی در صفا
بیصفا گردید با من بیصفا میبینمش
آنکه هر دم در ره او میفکندم خویش را
راه میگردانم اکنون هر کجا میبینمش
مرغ دل وحشی که از دامی به چندین حیله جست
از سرنو باز جایی مبتلا میبینمش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیتها از تجربههای خود با یک جوان وفادار صحبت میکند. او به جمعی غریبه میرسد و متوجه میشود که دوستان گذشتهاش از او دور شدهاند. در چهرهی معشوقش که زمانی زیبا و صاف بود، حالا نشانههای ناپاکی را میبیند. شاعر که پیش از این همه چیز را برای معشوقش فدا میکرد، حالا احساس میکند که هر جا باشد از او فاصله میگیرد. او همچنین به دلش اشاره میکند که به مانند یک پرندهی آزاد تلاش کرده از دامها فرار کند اما دوباره در تنگنا قرار گرفته و به نوعی گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: در دوران جوانی، با افرادی که از نظر وفاداری در کنارم بودند، رابطه خوبی داشتم، اما اکنون میبینم که او با جمعی متفاوت و غریبه در ارتباط است.
هوش مصنوعی: باز هم تا امروز، میبینم که با چه کسی تمایل به ارتباط دارد، چون او را از دوستان قدیمیام جدا میبینم.
هوش مصنوعی: چهره ماه مانند آینهای درخشان و صاف بود، اما اکنون در کنار من که خودم بیصفا هستم، دیگر آن صفا را ندارد و تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: من همواره خود را در راه او سرنگون میکردم، اما اکنون هر جا که او را میبینم، مسیرم را تغییر میدهم.
هوش مصنوعی: پرندهای که با چندین ترفند از دام رهایی یافته، اکنون در میانه سرنوشت، به نقطهای دچار مشکل شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.