تا چند ز دوری اتوکش
باشم چو اتو میان آتش
گر روی دهد گذارمش پیش
مانند خم اتو سر خویش
جانان چو در آتشم دهد جای
مانند اتو ز سر کنم پای
از پرتو آفتاب رویش
پر باله بود خم اتویش
دارم چو اتو به راه او من
در پا شب و روز کفش آهن
در پهلو استخوان خزیده
چون تافته ی اتو کشیده
خم از نگهش به گاه دیدن
چون انگشتانه شد ز سوزن
کی هم چو اتو به او رسم من
گر کفش و عصا کنم ز آهن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.