همچو ناخن، شده خم بر در سلطان تاکی؟!
در گشاد گره جبهه دربان تاکی؟!
ز آب روی و، مژه تر، ز تذلل پی نان
آب و جاروب کشی بر در دونان تاکی؟!
کردن آزار جهانی، ز طمع بهر شکم
خلق را پوست کنی، بهر یک انبان تا کی؟!
خوشه سان خانه پر از گندم وجو، و ز پی نان
بودن ای سست قدم این همه لرزان تاکی؟!
با بر افروختن و نعره زدن همچو تنور
ریزد آتش ز دهان تو پی نان تاکی؟!
همه عمر نهی سر بسر طول أمل
نفس را این همه سر بر خط فرمان تا کی؟!
روز در ذکر زر و سیمی و، شب در فکرش!
روز وشب دیدن این خواب پریشان تاکی؟!
درد سرهای جهان سر بسر از سامانست
مینهی این همه سر بر سر سامان تاکی؟!
دامن دل بکش از خار علایق واعظ
چشم بر راه تو گلهای گلستان تاکی؟!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب این درد دل و فرقت جانان تا کی
در دلم بار فراق و غم خوبان تا کی
هر نفس جان به لب آمد ز غم هجر مرا
بر من این غصه چرخ و غم هجران تا کی
خود نگردد دلم از دور فلک روزی شاد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.