عهد شباب بگذشت، وقت شتاب گردید
نور نظر ز عینک، پا در رکاب گردید
دیگر چه گل توان چید از خویش وقت پیری؟
آب جوانی افتاد، گلشن خراب گردید!
چشمش اگر بروی بی آب و رویم افتد
خواهد ز شرم عکسم، آیینه آب گردید
از شور این دل تنگ، ای مدعی حذر کن
از جوشش تنوری عالم خراب گردید
از ناله حزینم تنها نسوخت واعظ
از آه آتشینم، آتش کباب گردید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به گذشت زمان و دوران جوانی اشاره میکند و به احساسات و نگرانیهای خود درباره پیری و از دست رفتن زیبایی و شادابی اشاره دارد. او میگوید که دیگر نمیتواند از گلهای جوانی بچیند و حالا که به پیری نزدیک شده، زندگیاش تغییر کرده است. همچنین به تأثیر اندوه و نالههای خود بر دیگران اشاره میکند، و بیان میکند که آتش دردها و احساساتش نهتنها خودش را میسوزاند، بلکه دیگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: دوره جوانی به پایان رسید و حالا زمان پیشرفت و حرکت سریع فرا رسیده است. نگاه و توجه ما به زندگی، از طریق تجربیات و دانش به دست آمده، آماده است که در مسیرهایی جدید و سریعتر قرار گیرد.
هوش مصنوعی: در دوران پیری، دیگر امکان ندارد که از خود زیبایی و جوانی برداشت کرد. جوانی و شادابی از بین رفته و دنیای زیبایی به ویرانی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: اگر چشمش به من بیفتد، به خاطر شرم از تصویرم در آینه، آب و رنگم از بین میرود و محو میشوم.
هوش مصنوعی: از شوق و دل تنگی این دل، ای مدعی، دوری کن؛ زیرا که برافروختن و جوشیدن از این دل، میتواند جهانی را ویران کند.
هوش مصنوعی: از نالههای غمانگیزم فقط من سوختهام و واعظ از درد و آتش ناشی از آههایم بیخبر است، آتش به جانم افتاده و مانند کباب میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.