به نجف گذر کن ایا صبا تو زکربلا ز ره وفا
به علی بگو که شهید شد پسر عزیز تو از جفا
تو شه سریر فتوتی، در بحر جود و مروتی
ز نجف بیا تو به کربلا به حسین خود نظری نما
لب خشک و دیدهٔ پر زنم، نظرش بود به سوی حرم
که ز تیغ قاتل سنگ دل، سر او بریده شد از قفا
شده نخل قامت او نگون، رخ او ز خون شده لاله گون
تن او فتاده به بحر خون، سر او به ناوک نیزه ها
تن نازپرور اکبرش ، شده چاک چاک برابرش
ز بدن دو دست برادرش، شده از جفای خسان جدا
ز جفا سکینه یتیم شد، دل او ز غصه دو نیم شد
به دیار غم چو مقیم شد، به فغان کشید ز دل نوا
تو به بزم شام کن گذر، بنما به طشت طلا نظر
بنگر تو چوب یزید را به لب حسین خود آشنا
به خدا که «ترکی» خسته دل،به عزای سبط نبی مدام
نه عجب که خون جگر چکد ز دو دیده اش به غم و عزا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف واقعه عاشورا و مصائب اهل بیت (علیهمالسلام) در کربلا میپردازد. شاعر از صبا میخواهد که به نجف برود و پیام شهادت امام حسین (ع) را به علی برساند. او با ذکر بزرگی و فتوّت علی، حزن و اندوه از شهادت امام حسین و دردهای وارده بر خانواده او را بیان میکند. تصاویری از جنگ، خون و غم و یتیمی سودهاش را به تصویر میکشد و به زجرهایی که حسین و خانوادهاش کشیدهاند، اشاره میکند. در نهایت، به برخی از ظلمهای یزید در شام و تأثیر آن بر دلهای داغدار اشاره میشود. شعری پر از احساس و تألم که به یادآوری مصیبت عاشورا میپردازد.
هوش مصنوعی: ای نسیم، به نجف برو و از کربلا به علی بگو که پسر عزیزش به خاطر ظلم و ستم شهید شده است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگی و جوانمردی، در دریای generosity و فضیلت، از نجف به کربلا بیا و نگاهی به حسین خود بینداز.
هوش مصنوعی: لبهای خشک و چشمان پُر از اشک من، به سوی حرم نگاه میکند، همان جایی که سر او به خاطر تیغ دل سنگ قاتل، از پشت بریده شده است.
هوش مصنوعی: قامت او مانند نخل خمیده شده و چهرهاش به رنگ خون، مانند گل لاله، درآمده است. بدن او در دریای خون افتاده و سرش زیر ضربههای نیزهها قرار دارد.
هوش مصنوعی: تن لطیف و نازک اکبر، به حالت آسیبدیده و پارهپاره درآمده است. به خاطر بدی و ستمی که از سوی دیگران به او رفته، دستهای برادرش از بدنش جدا شدهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و بیرحمی، سکینه حس تنهایی و یتیم بودن را تجربه کرد و دل او از غصه به دو نیم شد. وقتی که در سرزمین غم ماندگار شد، از عمق دلش ناله و فغانی بلند شد.
هوش مصنوعی: به مهمانی شام برو و به ظرف طلایی نگاه کن. تو باید توجه کنی که چوب یزید چگونه با لبهای حسین آشناست.
هوش مصنوعی: به خدا قسم که کسی از ترکها که دلی شکسته دارد، به خاطر عزای نوه پیامبر همیشه در حال grieving است. جای تعجب نیست که از چشمههای چشمانش به خاطر غم و اندوه، خونِ دل بریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکی ای صبا تو برای خدا
قدم از مدینه رنجه نما
ز غمم چرا نکنی رها
و اگر کنی فمتی متی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.