اگر به دست من افتد شبی زمام فراق
کنم ز صفحهٔ ایام، پاک نام فراق
فراق اگر به کفم اوفتد به نیروی صبر
ببین چگونه بهم بشکنم عظام فراق
گمان مبر که زمستی دگر به هوش آیم
از آن شراب که نوشیده ام زجام فراق
صباح کردهٔ شام وصال، کی داند
که ما صباح چسان کرده ایم شام فراق
نچیده دانهٔ کشت وصال را«ترکی»
فلک فکند مرا عاقبت به دام فراق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار شاعر به بیان احساسات عمیق ناشی از جدایی میپردازد. او میگوید اگر فرصتی بیابد، نام فراق را از حافظهاش پاک میکند و با نیروی صبرش، دردهای جدایی را از بین میبرد. او همچنین تأکید میکند که هرگز نمیتواند از تاثیرات عاطفی این جدایی رها شود و حتی اگر زمان دیگر بیاید، از آن حال خارج نمیشود. در نهایت، شاعر به تلخی فراق اشاره میکند و از سرنوشت محتوم خود در مسیر جدایی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر شبی به دست من بیفتد، میخواهم که در آن شب تمام یاد و آثار جدایی را از دنیای زمان پاک کنم.
هوش مصنوعی: اگر دوری و جدایی نصیبم شود، با قدرت صبر به توانی میرسم که چنان بشکنم زنجیرهای جدایی را.
هوش مصنوعی: فکر نکن که در فصل دیگر یا زمانی دیگر به حال خود برمیگردم، زیرا شرابی که از جام فراق نوشیدهام تأثیری عمیق بر من گذاشته است.
هوش مصنوعی: صبحی که به خاطر وصال معشوق به وجود آمده، کسی نمیداند که ما در این دقایق جداافتادگی چه حال و هوایی داریم.
هوش مصنوعی: چون دانهای که برای رسیدن به وصال آماده نشده، سرنوشت مرا به دام جدایی انداخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.