هرکه نوشد از قضا گر جام مشحون تو را
میکند درس ادب نیرنگ افسون تو را
در طریق عشق اندر وسعتآباد جنون
نگذرد غیر از سمند وهم هامون تو را!
سرو اندر باغ سر در پای شمشاد افکند
گر ببیند طره گیسوی واژون تو را!
شبنم خجلت شود کوه بدخشان تا ابد
بشنود وصف حدیث لعل میگون تو را!
خامه تحریر از چوب صنوبر بایدم
تا به عرض آرم بلندیهای مضمون تو را!
هرکسی ناید به زیر پرده مضراب غم
زیر و بم بسیار باشد ساز قانون تو را!
از فریب نرگس مستت کسی آگاه نیست
ای بسا افسون که باشد چشم مفتون تو را!
قرعه فال طرب هرگز نآمد از قضا
از هجوم بخت بد عشاق محزون تو را!
قامت طوبی به زیر بار خجلت بشکند
در چمن بیند خرام قد موزون تو را!
طغرل از جان میکند امروز صراف سخن
حلقه گوش معانی در مکنون تو را!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کردهام سرمشق حیرت سرو موزون تورا
ناله میخوانم بلندیهای مضمون تو را
شام پرورد غمم با صبح اقبالم چهکار
تیرهبختی سایهٔ بید است مجنون تو را
خاکهای این چمن میبایدم بر سر زدن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.