برگل فکنم دست رد و روی تو گیرم
سنبل ز کف اندازم و گیسوی تو گیرم
بر چشم خودم جای دهد غنچه سیراب
در رنگ گل تازه اگر بوی تو گیرم
مستانه چو در جلوه گه ناز خرامی
تعویذ شوم، دست به بازوی تو گیرم
هر جا که به خون ریختنم تیغ برآری
من هم ز پی کشتن خود، سوی تو گیرم
گفتم که به خوی تو و بوی تو برآیم
بوی تو گرفتم، عجب ار خوی تو گیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.