آسوده دلی بر من بیتاب حرام است
بر روز سیاهم شب مهتاب حرام است
پروانه شب از بستر آرام گریزد
تا شمع نیاسوده، برو خواب حرام است
من همچو سبو، دست گرفتم به در گوش
آن روز که گفتند می ناب حرام است
کام طلب از چشمه و جو تر نتوان کرد
تا لب به محیطی نرسد، آب حرام است
ما تهمت آرام، به دشمن نپسندیم
در ملت ما، کشتن سیماب حرام است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می بی نمک صحبت احباب حرام است
می چیست، گر انصاف بود آب حرام است
با ساغر شبگیر، سراسر مزه دارد
در خانه نشستن شب مهتاب حرام است
در مشرب ما جوهریان گهر وقت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.