گنجور

 
طغرای مشهدی

فرصت صد بوسه در کف داشت، وز اقبال ما

شانه غافل در شب زلف از بر آن رو گذشت

اشک بر سوز دلم هرگز سر راهی نبست

آتش از یک سو چو آمد، آب از یک سو گذشت

همچو سیلی کز سرپل بگذرد در نوبهار

آب چشمم در خیال رویش از ابرو گذشت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode