سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۷ یارب گل دینم از پژمردن در عصمت خود دار گه جان بردن در دل دارم میوه دل پروردن ایمن کنم از خزان کافر مردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از خداوند درخواست میکند که گل دینش را از پژمردن حفظ کند و او را در زندگی و مرگش در امنیت قرار دهد. شاعر به عشق و محبت در دل خود اشاره کرده و میخواهد که از خطراتی مانند خزان و کافر مردن در امان بماند.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، از پژمردن گل دینم محافظت کن، تا جانم را در پاکیام بگیری.
هوش مصنوعی: در دلم میوهای دارم که میخواهم آن را به خوبی پرورش دهم و از خطراتی که ممکن است به آن آسیب بزند، محافظت کنم تا از بین نرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آزار ترا گرچه نهادم گردن
غم خورد مرا غمم نخواهی خوردن
از محتشمی نیست مرا آزردن
تو محتشمی مرا چه باید کردن
ای صدر جوانبخت ز بس غم خوردن
بی برگ شدم بار گران بر گردن
نه توشه زیستن نه برگ مردن
بی برگم و بی مرگ چه دانم کردن
ای دل چو نمینهد سپهرت گردن
نتوان به خروش و زور بخت آوردن
بر من چه بود جز که به کف خون خوردن
دیگر چه کنم دلا چه دانم کردن
ای دل غم را نهاد باید گردن
خو با غم روزگار باید کردن
شادی چه کنی که آن بعمری باشد
غم خور که همه وقت توانی خوردن
ای خاصیتِ لعل تو جان پروردن
تا کی ز سر زلف تو غارت کردن
چون من دو هزار عاشق بی سر و بن
هر دم سر زلفت فکند در گردن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.