سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۲ ای خم شکسته بر سر چاه کمیز با سوزن سوفار درشت سر تیز مستیز که با او نه برآید بستیز نی تو نه چو تو هزار زنار آویز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به زنی خمیده و زیبای در کناره چاه اشاره میکند که با سوزن بزرگش، خود را تزیین کرده است. او از این زن میخواهد که با کسی که باید، نبرد نکند، زیرا او تنها نیست و هزاران دیگر هم هستند که مانند او زینت دارند.
هوش مصنوعی: ای کمانی که بر لب چاه خم شدهای، با سوزنی بزرگ و تیز به نخی پنبهای نزدیک میشوی.
هوش مصنوعی: با او نجنگ و درگیر نشو، زیرا نمیتوانی بر او غلبه کنی. تو هم مانند او نیستی که هزار زنجیر بر گردن داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل خسته و جان فگار و مژگان خونریز
رفتم بر آن یار و مه مهرانگیز
من جای نکرده گرم گردون به ستیز
زد بانگ که هان چند نشینی برخیز
بربندم چشم خویش و نگشایم نیز
تا روز زیارت تو ای یار عزیز
ای فقر بخاست روز بازار تو خیز
در کوکبه سپاه سالار آویز
ای نصرت دین بخیر بگشای نخیز
ای کفر زریر بوحلیم است گریز
ای پیر خردمند پگهتر برخیز
و آن کودک خاکبیز را بنگر تیز
پندش ده گو که نرم نرمک میبیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
ای در سر زلف تو صبا عنبر بیز
وی نرگس شهلای تو بس شورانگیز
هر قطره که میچکد ز خون دل من
در جام وفای تست کژدار و مریز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.