سلطان شرق شاه قدرخان ملکدار
ملک پدر گرفت بتأیید کردگار
فیروز کرد و فرخ کرد و خجسته کرد
بر خاص و عام دیدن او روز روزگار
بفزود نور دیده و دلهای شهریان
از گرد نعل مرکب میمون شهریار
شاهی رسید ملک سمرقند را که هست
جمشید صف موکب و خورشید صدر بار
از شرق تا بغرب ببخشد بیک سوآل
ور قاف تا بقاف بگیرد بیک سوار
شاهی که هست روز نبرد و مبارزت
یک تن که حمله آرد در روی صد هزار
رنج موافقان برد از دست گنج بخش
آب مخالفان برد از تیغ آبدار
پیدا کند شجاعت و مردی بتیغ خویش
چونانکه کرد حیدر تازی بذوالفقار
خصمانه چون بجنگ درآید بروز حرب
بر خصم کارزار کند وقت کارزار
میراث خوار خسرو غازی است ملکرا
میراث را نماند میراث خوار خوار
تأثیر عدل او کند آن ملکرا چنان
کز خار ظلم میوه عدل آورد ببار
ای از شهان بگوهر شاهی بزرگتر
ملکی چو تو نبیند شاهی بزرگوار
شاها بزرگوارا از بندگان خویش
خدمت پذیر و جرم و جنایت فرو گذار
بنشین بشادمانی بر تخت مملکت
تا یابد از تو مسند تو عز و افتخار
بفرست بندگان بکنار همه جهان
تا آنکسان کز امر تو باشند بر کنار
گیرند در میان و بنزد تو آورند
بند میان بخدمت تو بسته استوار
عفو و عقوبت تو بود بر همه روان
آنسان که کام تو بود ای شاه کامکار
بادت شراب خون عدو و شکار خصم
یکساعت از شراب میاسای و از شکار
جان عدو شکر که شکاریست بیملال
خون حسود خور که شرابیست بی خمار
جان تو پادشاها در زینهار حق
بر جان خویش دشمن تو خورده زینهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عظمت و بزرگی شاه قدرخان، پادشاه منطقه سمرقند، است. او به عنوان فردی برجسته و شجاع توصیف شده که بر ملتش سایه و خوشبختی میافکند و شجاعتش بهقدری است که میتواند به تنهایی با صد هزار نفر بجنگد. عدالت او باعث شکوفایی و رونق کشورش میشود و او از بندگانش با احترام و مهربانی برخورد میکند. در نهایت، شاعر از خداوند درخواست میکند تا این پادشاه بزرگوار را به سلامت نگاه دارد و بر او نعمت و موفقیت ببارد. این شعر در ستایش ویژگیهای برتر این شاه و تأثیر مثبت او بر مردم و سرزمینش سروده شده است.
هوش مصنوعی: سلطان شرق، شاه قدرخان، مالک سرزمین پدرش شد و این موفقیت را با تأیید خداوند به دست آورد.
هوش مصنوعی: او در نیکو کردن و خوشبخت ساختن زندگی، هم برای افراد خاص و هم برای عموم، دیدن او را روزی خوش و مبارک در نظر گرفته است.
هوش مصنوعی: چشمان و دلهای مردم شهر با نور بیشتری روشن شد، به خاطر گرد و غبار ناشی از نعل اسب شاه خوب.
هوش مصنوعی: شاهی به سمرقند آمد که مانند جمشید در زیبایی و شکوه است و مانند خورشید در عالیمنظری و مقام.
هوش مصنوعی: از شرق تا غرب، اگر یک سوال مطرح شود، حتی اگر از قاف تا قاف، یک سوار هم که باشد، توجهش جلب میشود.
هوش مصنوعی: در روز نبرد و مبارزه، شاهی وجود دارد که همانند یک نفر، به تنهایی با صد هزار نفر میجنگد و حمله میکند.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از دوستان به انسان میرسد، به نوعی قابل تحمل است، اما آبی که از دشمنان به وجود میآید، به شدت کشنده و خطرناک است.
هوش مصنوعی: شجاعت و مردانگی را با شمشیر خود نشان دهد، مانند علی که با ذوالفقار این کار را انجام داد.
هوش مصنوعی: وقتی که دشمنان به جنگ برمیخیزند، در زمان نبرد هر کس به مبارزه با دشمن خود میپردازد.
هوش مصنوعی: خسرو غازی صاحب مکانی است که میراث به او تعلق دارد، اما میراث دیگر به کسی نمیرسد و کسی که انتظار میراث دارد، چیزی نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: تأثیر عدالت او به قدری قوی است که حتی زمینهای ظلم و ناملایمات نیز با وجود خارهایش، میوههای عدالت را به بار میآورد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از بین شاهان، گوهر و اصالت تو بر همه برتری دارد، هیچ پادشاه بزرگوار دیگری مثل تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگوار، به بندگان خود گوش فرا ده و از خطاها و گناههای آنها بگذر.
هوش مصنوعی: به آرامی و خوشحالی بر جایگاه خود در سلطنت بنشین تا با وجود تو، مقام و بزرگی تو بیشتر شود.
هوش مصنوعی: بفرست بندگانت را به دورترین نقاط دنیا تا کسانی که به دستور تو هستند، از این همه دور شوند.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که افرادی در دشواریهای بین خودشان قرار میگیرند و آن را به نزد تو میآورند. این ارتباطی که میان آنها به وجود آمده، به خاطر وجود تو و کمکهایت است که به طور محکم و استوار برپا شده است.
هوش مصنوعی: بخشیدن و تنبیه کردن تو بر همه انسانهاست، همانطور که خواسته تو ای پادشاه موفق، تعیینکننده است.
هوش مصنوعی: باد تو مانند نوشیدن شراب از خون دشمن و شکار مخالفان است، اما یک ساعت از شراب و شکار خودداری کن.
هوش مصنوعی: زندگی دشمن چون شکاری است که پر از لذّت و شادی است. بنابراین، بجای ناراحتی از حسادت دیگران، باید از پیروزی و خوشحالی خود لذت ببریم.
هوش مصنوعی: ای جان پادشاه، در حفظ و نگهداری جان خود بایستی به حق توجه کنی؛ زیرا دشمن تو بر جان خود سپر گذاشته و حذر میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.