آن ترک مست، دیده چو از خواب باز کرد
با عاشقان غمزده آهنگ ناز کرد
شانه چو ره به گیسوی او برد لاجرم
با دست کوته او عملی بس دراز کرد
دور اوفتد ز کعبه مقصود سالها
از کوی دوست هرکه هوای حجاز کرد
محراب ابروی تو ندیدست از آن سبب
زاهد به کنج صومعه شبها نماز کرد
هر کس که دید طلعت خوب تو دیده را
بر روی دلبران دو عالم فراز کرد
ساقی بیار باده که دارم دلی حزین
زان لعبها که این فلک حقه باز کرد
صوفی به آب دیده کند غسل هر شبی
چون شمع گریه ها که به سوز و گداز کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آن کس که بر امیر در مرگ باز کرد
بر خویشتن نگر نتواند فراز کرد
تا بر دل من آن بت طناز ناز کرد
صد در ز ناز بر دل من باز باز کرد
تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد
دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد
فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
[...]
ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
دل را لبش ز تنگ شکر بینیاز کرد
کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر
چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد
ای دلبری که عارض چون آفتاب تو
[...]
چشمت به سعی غمزه در فتنه باز کرد
زلفت به ظلم دست تطاول دراز کرد
محمود را چه جرم که شد پای بند عشق
آن فتنه ها همه سر زلف ایاز کرد
گویند ناز پر بېرة مهر و عشق من
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.