ای رخ خوب تو فرخنده تر از ماه منیر
هست خرمای لب لعل تو پرورده به شیر
در جواب او
نیست امروز مرا غیر مزعفر به ضمیر
دل گرفته است چو از آش جو و سرکه و سیر
ای برنج، ار چه غباری است ز قندت بر دل
به خود امروز بگفتم که برو خرده مگیر
بوی حلوای تر آمد به مشامم ز صبا
آه یارب ز کجا می رسد این بوی عبیر
گوشتابه شده بس کوفته از جور نخود
در گذارند گرم، گفت کبیر آن زصغیر
سفره ماست پر از گرده، برو این ساعت
آسمان گو مفروز این عظمت از دو فطیر
دو جهان را به جوی می نخرد می باید
هر که او یافته یک گرده پرورده به شیر
آن زمانی که شود پیک اجل قابض روح
جان دهد در هوس خربزه صوفی فقیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.