مرا ز پیر خرابات نکته ای یادست
بنوش باده که بنیاد عمر بر بادست
در جواب او
مرا ز پیر کلیچه نصیحتی یادست
منوش قرته که بنیاد قرته بر بادست
چوپیه و دنبه گدازان شود ز آتش جوع
کسی هریسه چو پیش از غروب ننهادست
به سر معنی گیپا نمی رسد هر کس
کجا رسد به معما کسی که نگشادست
بسوخت چلبک بیچاره را به روغن دل
دوید و بر سرش آمد که این چه فریادست
ز چوبها که همی خورد شب هریسه به دیگ
فغان فتاد به روغن که این چه بیدادست
به قصر و پنجره زلبیا چه می نازی
منه تو دل به بنائی که سست بنیادست
مکن به لوت زدن این زمان تو تعلیمش
از آن که صوفی سرگشته نیک استادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان نکات اخلاقی و فلسفی دربارهٔ زندگی و ترغیب به لذت بردن از آن میپردازد. شاعر از پیر خرابات یادآوری میکند که زندگی کوتاه است و باید از باده نوشیدن و لذتهای زندگی غفلت نکرد. در جواب، شخصی دیگر به نصیحتی اشاره میکند که نباید به سختیهای زندگی توجه کرد، زیرا آنها نیز گذرا هستند.
شاعر سپس به وضعیت گرسنگی و تحمل سختیها میپردازد و میگوید که کسی که در کمال و خوشی زندگی نکرده، نمیتواند به معنا و حقیقت دست یابد. او به رنج و زحمت زندگی و محنتهایی که انسانها متحمل میشوند اشاره میکند و میگوید که نباید به زیباییهای ظاهری دل بست، زیرا آنها سست و ناپایدارند.
در نهایت، شاعر به اهمیت آموزههای صوفیانه و ریاضت اشاره میکند و میگوید که انسان باید از استادان خود درس بگیرد تا به حقیقت معنوی برسد. overall، شعر بر لزوم درک عمیق از زندگی و پرهیز از وابستگی به جوانب مادی آن تأکید دارد.
هوش مصنوعی: از یک مرد سالخورده در میخانه چیزی یاد گرفتهام: دمی بنوش و لذت ببر، زیرا عمر انسان همچون باد به سرعت میگذرد.
هوش مصنوعی: مرا یکی از پیران با تجربه نصیحتی کرد که به من گفت: به چیزهایی که ناپایدار و بیثبات هستند، وابسته نشوید، چون اساس آنها به زودی از بین میرود.
هوش مصنوعی: گوسفند و دنبه زیر تأثیر شدت گرسنگی، به خاطر آتش جوع به هم میپیوندند و این در حالی است که کسی قبل از غروب خوراکی نخورد.
هوش مصنوعی: هر کسی نمیتواند به حقیقت عمیق یک معما پی ببرد، حتی اگر کسی در تلاش باشد تا به آن نزدیک شود. تنها کسی که توانایی فهم این معما را دارد، کسی است که بتواند آن را باز کند و مفهومش را درک کند.
هوش مصنوعی: چلبک بیچاره در آتش سوخت و دلش پر از اندوه و اضطراب شد و به سرش زد که این چه فریادی است که به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: صدای قاشقهایی که شبها به دیگ میزنند، به گوش میرسد و فریاد و نالهای از روغن بلند شده که این چه ظلم و ستمی است.
هوش مصنوعی: به قصر و پنجره و زیباییهای ظاهری نبال که دل خود را به چیزی بسپار که اساسش سست و بیپایه است.
هوش مصنوعی: در این زمان، تلاش نکن که به کسی چیزی یاد بدهی، زیرا که او در جستجوی حقیقت است و تجربهاش بیشتر از آن است که تو بتوانی به او آموزش دهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.