گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱

 

تا کی ای کوکب این ستمکاری

آخر آرزمی فلک زین دلازاری

چند در دورانت ای چرخ زنگاری

دودهٔ عزت همی از تو در خواری

هر امیری را رو به جنگ آمد

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲

 

شه لب تشنه ی بی غمگسارم پدر

سرور سینه محزون زارم پدر

شهید بی کفن آه ای پدر جان

به خونت غرقه تن افتاده عریان

شدت سر به نی بر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۳

 

غم هجر دلگزا برد از سرم هوش

دم وصل جان فزا کردم فراموش

اکبر بیا خواهر مرو جانم به غم مشکر مرو

از این سفر بگذر مرو

دل را پر از خون می کند هجرت ای برادر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۸

 

از دور نیلی سپهر

وز گردش ماه و مهر

ناله نزنم چه زنم چه زنم

از دور زمان داد و بیداد

وز جور جهان آه و فریاد

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » قطعات و ماده تاریخ‌ها » ۹- چو عثمان این عصر میرزاعلی

 

چو عثمان این عصر میرزاعلی

به سوی سقر رفت هرکس شنفت

پی سال تاریخ اخراج او

ابوبکرک یزد شد مسخ گفت

۱۲۷۶ق

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode