ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۲ - شهر کثیف
جز گه و گند و کثافت چیزی
اندر این شهر ندیدم بنده
هر کجا شهر مسلمانان است
از گه و گند بود آکنده
گُه به گور پدر آنکه نوشت
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۳ - قربان کمال السلطنه
روز قتل ابن ملجم لعنت الله علیه
دوستان بودند مهمان کمال السلطنه
حیف از فرط کسالت طبعم از گفتن بریست
این قدر گویم که قربان کمال السلطنه
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۴ - بلدیه
پر شد در و دیوار بَلَد از گل و از لای
کو خاک که گویم به سَرَت ای بلدیّه
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۵ - مزاح با وثوق الدوله
ای وثوق الدوله آمد فصل دی
فصل دی آمد وثوق الدوله ای
بند بندم این گواهی می دهد
یک شکر لب چون تو در آفاق نی
بسکه آب هندوانه می خوری
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۶ - ماده تاریخ وفات میرزا عارف (۱۳۰۷ هق)
میرزا عارف که زیر بار فضل
قد تیرش چون کمان آمد دو تای
رنج ها برد از پی تحصیل علم
تا به ملک علم شد کشور گشای
شد پسند حضرت میر نظام
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۸ - تقاضا گله از مُعز الملک
ای معزالملک ای اندر سخا ضرب المثل
از چه رو شعر و خط ما را گرفتی سرسری؟
بد نکردم من که چونین گوهر ارزنده را
با ادب کردم نثار بزم چون تو گوهری
شعر و خط من بود آن گوهر سنگین بها
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۹ - غمزه های خانم
با غمزاتی که تو خانم کنی
رخنه به دین و دل مردم کنی
جان به لب عاشق بی دل رسد
با غمزاتی که تو خانم کنی
دریا دریا به تو حسن اندر است
[...]
ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۴ - عاقبت ضعیفی
قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
در مرض موت با اجازه دستور
خادم او جوجه با به محضر او برد
خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
[...]