گنجور

 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۲
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۱

 

نه سام و نریمان و افراسیاب

نه کسری و دارا و جمشید ماند

تو هم دل مبند ای خداوند ملک

چو کس را ندانی که جاوید ماند

چو دور جوانی خلل می‌کند

[...]

۳ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۲

 

هرکه مقصود و مُرادَش خور و خواب‌ست از عُمْر

حَیَوانی‌ست که بالاش به انسان مانَد

هرچه داری بِده و دولتِ معنی بِسِتان

تا چو این نعمتِ ظاهر بِرَوَد، آن مانَد

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۳

 

چو دولت خواهد آمد بنده‌ای را

همه بیگانگانش خویش گردند

چو برگردید روز نیکبختی

در و دیوار بر وی نیش گردند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۴

 

بسیار برفتند و به جایی نرسیدند

ارباب فنون با همه علمی که بخواندند

توفیق سعادت چو نباشد چه توان کرد؟

ابلیس براندند و برو کفر براندند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۵

 

تا سگان را وجود پیدا نیست

مشفق و مهربان یکدگرند

لقمه‌ای در میانشان انداز

که تهیگاه یکدگر بدرند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۶

 

اگر خونی نریزد شاه عالم

بسا خونا که در عالم بریزند

بباید کشت هر یکچند گرگی

به زاری تا دگر گرگان گریزند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۷

 

نکنی دفع ظالم از مظلوم

تا دل خلق نیک بخراشند

تا تو با صید گرگ پردازی

گوسفندان هلاک می‌باشند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۸

 

هر کجا دردمندی از سر شوق

گوش بر نالهٔ حمام کند

چارپایی برآورد آواز

وان تلذذ برو حرام کند

حیف باشد صفیر بلبل را

[...]

۴ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۹

 

حاکمِ ظالم، به سِنانِ قلم

دزدیِ بی‌تیروکمان می‌کند

گَلّه‌ی ما را، گِلِه از گرگ نیست

این‌همه بی‌داد، شَبان می‌کند

آن‌که زیان می‌رسد از وی به خَلق

[...]

۴ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۰

 

زِ دُورِ چرخ، چه نالی؟ زِ فعلِ خویش بِنال

که از گزندِ تو، مردم، هنوز می‌نالند

نگفتمت که: چو زنبور، زشت‌خوی مباش؟

که چون پَرَت نَبُوَد، پای در سَرَت مالند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۱

 

نفس ظالم، مثال زنبورست

که جهانش ز دست می‌نالند

صبر کن تا بیوفتد روزی

که همه پای بر سرش مالند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۲

 

آسیا سنگ ده هزار منی

به دور مرد از کمر بگردانند

لیکن از زیر به زبر بردن

به هزار آدمیش نتوانند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۳

 

بدین الحان داودی عجب نیست

که مرغان هوا حیران بمانند

خدای این حافظان ناخوش آواز

بیامرزاد اگر ساکن بخوانند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۴

 

چو نیکبخت شدی ایمن از حسود مباش

که خار دیدهٔ بدبخت نیکبختانند

چو دستشان نرسد لاجرم به نیکی خویش

بدی کنند به جای تو هر چه بتوانند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۵

 

رسم و آیین پادشاهانست

که خردمند را عزیز کنند

وز پس عهد او وفاداری

با خردمندزاده نیز کنند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۶

 

نشان آخر عهد و زوال ملک ویست

که در مصالح بیچارگان نظر نکند

به دست خویش مکن خانگاه خود ویران

که دشمنان تو با تو ازین بتر نکند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۷

 

آنکه در حضرت بیچون تو قربی دارد

گر جهانی به هم آید به بعیدش نکنند

وآنکه در نامهٔ او خامهٔ بدبختی تست

گر همه خلق بکوشند سعیدش نکنند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۸

 

دامن‌آلوده، اگر خود همه حکمت گوید

به سخن‌گفتنِ زیباش، بَدان، بِه نشوند

وآن‌که پاکیزه رَوَد، گَر بنشیند خاموش

همه، از سیرتِ زیباش، نصیحت شنوند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۹

 

آدمی‌سان و نیک محضر باش

تا تو را بر دواب فضل نهند

تو به عقل از دواب ممتازی

ورنه ایشان به قوت از تو بهند

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰

 

تا نگویی که عاملان حریص

نیک‌خواهان دولت شاهند

کانچه در مملکت بیفزایند

از ثنای جمیل می‌کاهند

راحت از مال وی به خلق رسان

[...]

۳ بیت
سعدی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۲۵