گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۴

 

آنک افتاد چو ماهی دل من در دامش

ماهی از شست برون کن که بدانی نامش

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۵

 

آخر اول بگیر و اول آخر

چارم پنجم دگر اضافت آن کن

باز بگیر از کمیش حرف دوم را

نام بتی ماه روی پسته دهان کن

منقلبش کن که گرددت همه ثابت

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۶

 

نام شه ملک چین قلب قلبست

در قلب شه مصحّف قلب شکن

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۷

 

دلدار مرا که بی همال افتادست

مقلوب و مصحّف همالش نامست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۸

 

آن مه خورشید پیکر را لقب

قلب روز آمد ولی در قلب شب

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۹

 

آنک دل را بوصلش امیدّست

قلب تصحیف عکس خورشیدست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۰

 

نام رخی کز مه رخان مثلش ندیدم در جهان

ما را بیاور عکس مه برخوان که گردد روشیت

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۲

 

ای برده بمکر و حیله از دستان دست

گر نام تو نیست نیک بد باری هست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۳

 

آن سرو را نگر چو الف در میان زین

تا روشنت شود لقب شهسوار من

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۴

 

ترا که ملک بدست برادر پدرست

معینست که دانی که چیست نام وزیر

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۵

 

ای مفخر روزگار وای صدر زمن

معلومت اگر نگشت نام بت من

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۶

 

برگیر چهار برگ گشنیز و بنه

بر گوشه ی خوانچه تا بدانی روشن

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۷

 

نام تو که هست چون منت بنده هزار

گر زانک هزار نیست صد باری هست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۸

 

آب معکوس در میان شراب

نام آن نازنین سر مستست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۱ - بنام ایزد

 

ای نهاده خشت زر بر روزن سیمین بام

وی فکنده چین شب در گیسوی مشگین شام

نغمه ی مرغان بستان تو ربّ ذوالجلال

ورد شب خیزان درگاه تو حی لاینام

خوانده در نوروز توحید تو از اوراق گل

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۲ - فی نعمت رسول الثقلین و نبی الخافقین علیه الصلوة و السلام و التحیه

 

الحمدلله الذی خلق السموات العُلی

اوحی الی من لاح من آیاته نورالهُدی

آن درّ بحر کن فکان خوانده یتیمش آسمان

نابوده مثلش در جهان دُرّ یتیمی پر بها

شمع شبستان فلک سرو گلستان ملک

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۳ - فی خلوص العقیده و مناقب الائمة الاثنا عشر رضوان الله علیهم اجمعین

 

تا کی بر آستانهٔ این شش دری سرا

باشم از آشیانهٔ مالوف خود جدا

وقتست کز منازل تقلید بگذرم

و آرم بصحن گلشن تحقیق متّکا

من رافضی نیم که کنم پشت بر عتیق

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۴ - فی مدح المخدوم الاعظم السعید الشهید صفی الدین عبدالمومن طاب ثراه

 

پیش از آن کاین خیمه ی پیروزه ی شد زرین طناب

بادبان آتشین زورق پدید آمد از آب

صبح محروری درون گردون کدامش قرصه داد

کز شکوفه طشت سیمین کرد پر صفرای ناب

مشتعل شد آتش گیتی فروز از تیغ کوه

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » مدایح و مناقب » شمارهٔ ۵ - فی مدح الشهریار السعید المغفور جلال الحق و الدین مسعود شاه طاب ثراه

 

ای ز شرم روی چون ماه تو در خوی آفتاب

شمع چون پروانه از مهر رخت در سوز و تاب

ماه را با آفتاب دیده ات دیدن خطا

شمع را پروانه خواندن پیش رخسارت صواب

آفتاب از مهر ماه طلعتت در تاب و تب

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۲۱
sunny dark_mode