گنجور

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

رخ بپوش از قمر چه می خواهی

لب بیار از شکر چه می خواهی

بی دهان در سخن چه می پیچی

بی میان از کمر چه می خواهی

جانم آمد بلب چه می گوئی

[...]

سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

ساقیا وقتست اگر ما را شرابی در دهی

مجلس ما را ز باده رونق دیگر دهی

روح قدسی را به آب زندگانی خوش کنی

عقل پر دل را به باد لاابالی بر دهی

از قدح بندی گران بر پای مستان بر نهی

[...]

سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

ای گوهر کیمیای شاهی

آرایش تخت و بارگاهی

بهرام زمین توئی که در رزم

بهرام سپهر را پناهی

خندان ز تو باغ شهریاری

[...]

سید حسن غزنوی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode