گنجور

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۹ - برگ نهم چهار برات است

 

ای لعل لبت حیات هر نوش لبی

ما را بجز از غم تو نبود طلبی

بی نقد غمت نیست درین چار چمن

با چار برات طبع برگ طربی

با چار برات طبع برگ طربی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۰ - برگ دهم سه برات است

 

ای از شکر لب تو در شیشه نبات

وز شوق لب تو جان دهد آب حیات

چشم تو بخون من محصل شده است

وز خال و خط و زلف تو دارد سه برات

وز خال و خط و زلف تو دارد سه برات

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۱ - برگ یازدهم دو برات است

 

ای شمع دو عارضت چراغ دو سرا

یک بار چو شمع از در این خشته درآ

خطت به دو عارض چو سواد دو برات

بهتر ز سواد هر دو چشمست مرا

بهتر ز سواد هر دو چشمست مرا

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۲ - برگ دوازدهم یک برات است

 

ای آنکه مه از تو روشنی وام کند

لطف تو دل رمیده آرام کند

از نقد دو عالمم فراغت باشد

گر لعل تو یک برات انعام کند

گر لعل تو یک برات انعام کند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » صنف هشتم که قماش است و کم براست

 

ای آنکه پری نیاید اندر نظرت

با صورت خوبست ز معنی خبرت

راضی بسگ تو پادشه راس براس

یعنی که نه پادشا قماشی است برت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ دوم وزیر قماش

 

ای آنکه لب تو پرده غنچه درد

رخسار تو آب صورت چین ببرد

آنجا که زند شنهشه عشق تو تخت

کی عقل وزیر را قماشی شمرد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ سوم ده قماش

 

ای آنکه دو عارضت چراغ چمنند

لبهای تو رونق شکر می شکنند

یکره بچمن گذر که گلهای چمن

در پای تو ده قماش رنگین فکنند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ چهارم نه قماش

 

ای آنکه برت بتان ز خود کم لافند

مانند منت هزار در اوصافند

در کارگه قضا پی خلعت تست

افلاک که نه قماش الوان بافند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ پنجم هشت قماش

 

ای خنده تو راز نهان ساخته فاش

در جان بتان ز خار خار تو خراش

رضوان ز پی فرش تو از حله نور

در هشت بهشت افکند هشت قماش

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ ششم هفت قماش

 

ای شاه بتان و رشک صد مهیاره

گر سوی فلک گهی کنی نظاره

در پیش تو بره حمل چرخ کشد

با هفت قماش سبعه سیاره

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ هفتم شش قماش

 

ای از غم دهر همچو سرو آزاده

کم چون تو پسر مادر گیتی زاده

در دست بتان ز بهر پای اندازت

نرگس صفتست شش قماش آماده

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ هشتم پنج قماش

 

ای آنکه رخت چو گل برافروخته اند

خوبان همه خوبی از تو آموخته اند

نسرین و سمن یاسمن و لاله و گل

از پنج قماش خلعت اندوخته اند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ نهم چهار قماش

 

ای از دهن تنگ تو صد سر نهان

مست غم عشقت ز کهان تا بمهان

جز جنس غمت بوصله دل ننشست

از چار قماش چار بازار جهان

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ دهم سه قماش

 

ای آنکه ز گل تازه تری در نظرم

با خط تو منت ریاحین نبرم

پیش تو گل و لاله و نسرین چه بود

من این سه قماش را بیکجو نخرم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ یازدهم دو قماش

 

ای کشته مرا بناله سینه خراش

زین بیش بکین من دلخسته مباش

با رشته جان کس مباف این سر زلف

خوش نیست که تار و پود باشد دو قماش

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ دوازدهم یک قماش

 

ای کز ستم تو اشک پاشند همه

جویان غمت نهان و فاشند همه

اهلی بوفای تو نظر دوخته است

از اهل جهان که یک قماشند همه

اهلی شیرازی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode