گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست

 

آن جهود سگ ببین چه رای کرد

پهلوی آتش بتی بر پای کرد

کانک این بت را سجود آرد برست

ور نیارد در دل آتش نشست

چون سزای این بت نفس او نداد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بآتش

 

یک زنی با طفل آورد آن جهود

پیش آن بت، آتش اندر شعله بود

طفل ازو بستد در آتش در فکند

زن بترسید و دل از ایمان بکند

خواست تا او سجده آرد پیش بت

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۹ - کژ ماندن دهان آن مرد کی نام محمد را صلی‌الله علیه و سلم بتسخر خواند

 

آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند

مر محمد را دهانش کژ بماند

باز آمد کای محمد عفو کن

ای ترا الطاف و علم من لدن

من ترا افسوس می‌کردم ز جهل

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود

 

رو به آتش کرد شه «کای تندخو

آن جهان سوز طبیعی خوت کو؟

چون نمی‌سوزی چه شد خاصیتت؟

یا ز بخت ما دگر شد نیتت؟

می‌نبخشایی تو بر آتش‌پرست؛

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۱ - طنز و انکار کردن پادشاه جهود و قبول ناکردن نصیحت خاصان خویش

 

این عجایب دید آن شاه جهود

جز که طنز و جز که انکارش نبود

ناصحان گفتند از حد مگذران

مرکب استیزه را چندین مران

ناصحان را دست بست و بند کرد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۲ - بیان توکل و ترک جهد گفتن نخچیران به شیر

 

طایفهٔ نخچیر در وادی خوش

بودشان از شیر دایم کش‌مکش

بس که آن شیر از کمین می در ربود

آن چرا بر جمله ناخوش گشته بود

حیله کردند آمدند ایشان به شیر

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۳ - جواب گفتن شیر نخچیران را و فایدهٔ جهد گفتن

 

گفت آری گر وفا بینم نه مکر

مکر‌ها بس دیده‌ام از زید و بکر

من هلاک فعل و مکر مردمم

من گزیدهٔ زخم مار و کژدمم

مردم نفس از درونم در کمین

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۴ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد و اکتساب

 

جمله گفتند ای حکیم با خبر

الحذر دع لیس یغنی عن قدر

در حذر شوریدن شور و شر‌ست

رو توکل کن توکل بهتر‌ست

با قضا پنجه مزن ای تند و تیز

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۵ - ترجیح نهادن شیر جهد و اکتساب را بر توکل و تسلیم

 

گفت آری گر توکل رهبر‌ست

این سبب هم سنت پیغمبر‌ست

گفت پیغامبر به آواز بلند

با توکل زانو‌ی اشتر ببند

رمز الکاسب حبیب الله شنو

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد

 

قوم گفتندش که کسب از ضعف خلق

لقمهٔ تزویر دان بر قدر حلق

نیست کسبی از توکل خوب‌تر

چیست از تسلیم خود محبوب‌تر

بس گریزند از بلا سوی بلا

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل

 

گفت شیر آری ولی رب العباد

نردبانی پیش پای ما نهاد

پایه پایه رفت باید سوی بام

هست جبری بودن اینجا طمع خام

پای داری چون کنی خود را تو لنگ‌‌؟

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۸ - باز ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد

 

جمله با وی بانگ‌ها بر داشتند

کان حریصان که سبب‌ها کاشتند

صد هزار اندر هزار از مرد و زن

پس چرا محروم ماندند از زمن

صد هزار‌ان قرن ز آغاز جهان

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۹ - نگریستن عزراییل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایدهٔ جهد

 

زاد مردی چاشت‌گاهی در رسید

در سرا عدل سلیمان در دوید

رویش از غم زرد و هر دو لب کبود

پس سلیمان گفت ای خواجه چه بود‌؟

گفت عزراییل در من این چنین

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۰ - باز ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل و فواید جهد را بیان کردن

 

شیر گفت آری ولیکن هم ببین

جهد‌های انبیا و مؤمنین

حق تعالی جهد‌شان را راست کرد

آنچه دیدند از جفا و گرم و سرد

حیله‌هاشان جمله حال آمد لطیف

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۱ - مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل

 

زین نمط بسیار برهان گفت شیر

کز جواب آن جبریان گشتند سیر

روبه و آهو و خرگوش و شغال

جبر را بگذاشتند و قیل و قال

عهدها کردند با شیر ژیان

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۲ - انکار کردن نخچیران بر خرگوش در تاخیر رفتن بر شیر

 

قوم گفتندش که چندین گاه ما

جان فدا کردیم در عهد و وفا

تو مجو بدنامی ما ای عنود

تا نرنجد شیر رو رو زود زود

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۳ - جواب گفتن خرگوش ایشان را

 

گفت ای یاران مرا مهلت دهید

تا به مکرم از بلا بیرون جهید

تا امان یابد به مکرم جانتان

ماند این میراث فرزندانتان

هر پیمبر امتان را در جهان

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۴ - اعتراض نخچیران بر سخن خرگوش

 

قوم گفتندش که ای خر گوش‌دار

خویش را اندازهٔ خرگوش دار

هین چه لافست این که از تو بهتران

در نیاوردند اندر خاطر آن

معجبی یا خود قضامان در پیست

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۵ - جواب خرگوش نخچیران را

 

گفت ای یاران حقم الهام داد

مر ضعیفی را قوی رایی فتاد

آنچ حق آموخت مر زنبور را

آن نباشد شیر را و گور را

خانه‌ها سازد پر از حلوای تر

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۶ - ذکر دانش خرگوش و بیان فضیلت و منافع دانستن

 

این سخن پایان ندارد هوش‌دار

هوش سوی قصهٔ خرگوش دار

گوش خر بفروش و دیگر گوش خر

کین سخن را در نیابد گوش خر

رو تو روبه‌بازی خرگوش بین

[...]

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۵۰
sunny dark_mode