عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۱
بر آتش هجر عمری ار بنشینم
خاک در تو همی بدل بگزینم
از باد همه نسیم زلفت بویم
در آب همه خیال رویت بینم
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۲
ای دل چو بغمهای جهان درمانم
از دیده سرشکهای رنگین رانم
خود را چه دهم عشوه یقین میدانم
کاندر سر دل رسد به آخر جانم
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۳
راز تو ز بیم خصم پنهان دارم
ور نه غم و محنت تو چندان دارم
گویی که ز دل دوست نداریم همه
آری ز دلت ندارم از جان دارم
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۴
گفتم که چرا چو ابر خونبارانم
گفت از پی آنکه چون گل خندانم
گفتم که چرا بی تو چنین پژمانم
گفت از پی آنکه تو تنی من جانم
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۵
گفتم که چه نامی ای پسر ؟ گفتا : غم
گفتم نگری بعاشقان ؟ گفتا : کم
گفتم بچه بسته ای مرا ؟ گفت : بدم
گفتم چه بود پیشۀ تو ؟ گفت : ستم
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۶
من صورت تو بدیده اندر دارم
کز دیده همی برخ برش بنگارم
چندان صنما ز دیدگان خون بارم
تا صورت تو ز دیده بیرون آرم
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۷
باید که تو اینقدر بدانی بیقین
کان کو چو تویی برآرد از خاک زمین
ناخواسته داد آنچه بایست همه
ناگفته دهد هر آنچه آید پس از این
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۸
دیدار بدل فروخت نفروخت گران
بوسه با جان فروشد و هست ارزان
آری چو چنان ماه بود بازرگان
دیدار بدل فروشد و بوسه بجان
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۴۹
سیب و گل و سیم دارد آن دلبر من
سیبش زنخ و گل دو رخ و سیمش تن
بنگر به رخ و دو زلف آن سیم ذقن
تا لاله به خروار بری ، مشک به من
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۰
در عشق تو پای کس ندارد جز من
در شوره کسی تخم نکارد جز من
با دشمن و با دوست بدت می گویم
تا هیچ کست دوست ندارد جز من
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۱
بگرفت سر زلف تو رنگ از دل تو
نزدود وفا و مهر زنگ از دل تو
تا کم نشود کبر پلنگ از دل تو
موم از دل من برند و سنگ از دل تو
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۲
آمد به سمرقند شه از رغم عدو
اینک ملک مشرق بدخواهش کو
گریبغو و جیحونش نظر دید افزون
پل بر جیحون نهاد و غل بر یبغو
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۳
ای تیره شده آب بجوی تو ز تو
وز خوی تو بر نخورد روی تو ز تو
عشاق زمانه را فراغت داده است
روی تو ز دیگران و خوی تو ز تو
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۴
وز دست همی در گذرد کارم ازو
آن دل که بدست بت گرفتارم ازو
بیزار شدست از من و من زارم ازو
دل نه ،که هزار درد دل دارم ازو
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۵
با روز رخ تو گرچه ای دوست چو ماه
از روز و شب جهان نبودم آگاه
بنمود چو چشم بد فروبست آن ماه
شبهای فراق تو مرا روز سیاه
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۶
آیا که مرا تو دستگیری یا نه
فریاد رسی باین اسیری یا نه
گفتی که ترا ببندگی بپذیرم
خدمت کردم گر بپذیری یا نه
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۷
چون مهره بروی تخته نردیم همه
گاهی جمعیم و گاه فردیم همه
سرگشتۀ چرخ لاجوردیم همه
تا درنگرید درنوردیم همه
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۸
گفتم چشمم کرد بزلف تو نگاه
چون گشت دلم برنگ زلف تو سیاه
گفت او نبرد مگر به بیراهی راه
زیرا که نگیرد آن لب او را بگناه
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۵۹
از چهره و حسنشان همی تابد ماه
بر ماه شکسته زلفشان گیرد راه
با چهرۀ اینچنین بتان دلخواه
من چون دارم خویشتن از عشق نگاه
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۶۰
منگر تو بدو تا نشود دلت از راه
ور سیر شدی ز دل برو کن تو نگاه
ور درد نخواهی تو برو عشق مخواه
عشق ار خواهی مکن دل از درد تباه
![عنصری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/onsori.gif)