عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱۸ - الحكایة و التمثیل
فاضل عالم فضیل آن ابر اشک
گفت از پیغامبرانم نیست رشک
زآنکه ایشان هم لحد هم رستخیز
پیش دارند و صراطی نیز تیز
جمله با کوتاه دستی و نیاز
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱۹ - الحكایة و التمثیل
رهروی را چون درآمد وقت مرگ
لرزهٔ افتاد بر وی همچو برگ
اشک میبارید همچون ابر زار
پس چو آتش دست میزد بیقرار
سایلی گفتش چرائی منقلب
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۰ - الحكایة و التمثیل
کودکی میرفت و در ره میگریست
کاملی گفتش که این گریه ز چیست
گفت بر استاد باید خواند درس
چون ندارم یاد میگریم ز ترس
هرچه در یک هفته گفت استاد باز
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۱ - الحكایة و التمثیل
آن گدائی چون برست از نان و آب
بعد مرگ او کسی دیدش بخواب
گفت حق با تو چه کرد ای مهربان
گفت چون رفتم بر حق گفت هان
پیشم آور تا چه آوردی مرا
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۲ - الحكایة و التمثیل
در مناجات آن بزرگ دین شبی
پیش حق میکرد آه و یاربی
گفت الهی چون شود حشر آشکار
بر لب دوزخ خوشی گیرم قرار
پس بدست آرم یکی خنجر ز نور
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۳ - الحكایة و التمثیل
آن یکی اعرابئی از عشق مست
حلقهٔ کعبه درآورده بدست
زار میگفت ای خدای ذوالعلو
کردم آن خویش من آن تو کو
گر بحج فرمودیم حج کرده شد
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۴ - الحكایة و التمثیل
بوسعید مهنه با مردان راه
بود روزی در میان خانقاه
مستی آمد اشک ریزان بیقرار
تا در آن خانقاه آشفته وار
پرده از ناسازگاری باز کرد
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۵ - الحكایة و التمثیل
بود از آن اعرابئی بی توشهٔ
یافته در شوره جائی گوشهٔ
گوشهٔ او جای مشتی عور بود
آب او گه تلخ و گاهی شور بود
در مذلت روزگاری میگذاشت
[...]