فاضل عالم فضیل آن ابر اشک
گفت از پیغامبرانم نیست رشک
زآنکه ایشان هم لحد هم رستخیز
پیش دارند و صراطی نیز تیز
جمله با کوتاه دستی و نیاز
کرده در نفسی زفان جان دراز
وز فرشته نیز رشکم هیچ نیست
زآنکه آنجا عشق و پیچاپیچ نیست
لیک ازآن کس رشکم آید جاودان
کو نخواهد زاد هرگز در جهان
باز گردد خوش هم از پشت پدر
تا شکم مادر نیارد بر زبر
کاشکی هرگز نزادی مادرم
تا نکردی کشته نفس کافرم
بکشدم نفسم که نفسم کشته باد
بکشدم در خون که در خون گشته باد
از توانگر بودن و درویشیم
هیچ خوشتر نیست از بی خویشیم
چون مرا از ترس این صد درس هست
هر کرا جانست جای ترس هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.