نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۱
همه شب چشم من و صبح گریبان تو بود
طرفه شوری به سرم از لب خندان تو بود
سر و کارم همه با زلف پریشان تو بود
بندهوارم همه شب گوش به فرمان تو بود
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۳
گفتمت چونتو من دلشده را یار شوی
مرهم سینه و آرام دل زار شوی
نه دل زار مرا مایۀ آزار شوی
عاقبت ساقی خلوتکه اغیار شوی
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۴
با تو آمیزش غیر الفت قند و مگس است
خودفروشی مکن ایشوخ بس است ارهوس است
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۷
در حیرتم از شوخی آنچشم سیه مست
صد تیر بهم دوزد و گوید که خطا رفت
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۸
جدا ز گوشۀ چشم تو گوشۀ نگزیدم
که با خیال تو هر ساعتش بخون نکشیدم
بتار طرۀ موئی شکست بال امیدم
سزای من که شب تیره ز آشیانه پریدم
از آن اشاره ابرو و خندۀ لب شیرین
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۹
المنه الله که می وصل بجام است
کار من و ساقی همه بر وفق مرام است
در حرمت می زاهد اگر پخته خیالی
ایدردکشان عیب مگیرید که خام است
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۰
ای برازنده به بالای تو تشریف خدائی
به چه نامیت بخوانم نه خدائی نه جدائی
توئی آن جوهر لاهوت که از قدس تجرد
بیهمه جائی و با این همه اندر همه جائی
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۵
هان ای معلم تا کی باکراه
محبوس تا شام در مکتب آن ماه
خور گشته یا رب طالع بمکتب
یا ماه نخشب میتابد از چاه
بوکاید آزاد آنسرو نوشاد
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۶
شمیم نافه میدهد نسیم جویبارها
گذشته آهوی ختن مگر ز کوهسارها
شنیده بوی فرودین مگر ز باد عنبرین
بلب گرفته ساتکین ز لاله جو کنارها
اگر نه نرگس چمن کشیده بادۀ کهن
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۸
چشمت چو تیر غمزه گشاد از کمان دهد
از زنده جان ستاند و بر مرده جان دهد
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۹
ندیدم در وطن روی نشاط آخر سفر کردم
بحمدالله دری جُستم چو خود را دربهدر کردم
غبار کعبهٔ مقصود تا کحلالبصر کردم
سراسر روی جانان بود بر هرسو نظر کردم
ز اکسیر غمی شد زرد رخسارم بحمدالله
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۰
هر شب از یاد خطت از جگر سوختگان
دود آه است که بر دور قمر میگذرد
چشم خونبارهٔ ما آینهٔ طلعت تست
تا بدانی که چه بر اهل نظر میگذرد
من همان روز که رفتار تو دیدم گفتم
[...]