گنجور

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۱۸

 

ای خداوندان مال العتبار الاعتبار

ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار

پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق

پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار

توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۲۰

 

روزی که مرا وصل تو در چنگ آید

از حال بهشتیان مرا ننگ آید

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۲۳

 

این جهان و آن جهان و هر چه هست

عاشقان را روی معشوق است و بس

گر نباشد قبلهٔ عالم مرا

قبلهٔ من کوی معشوقست و بس

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۲۵

 

چشمم همی بخواهد دیدارت

گوشم همی بخواهد گفتارت

همت بلند کردند این هر دو

هر چند نیستند سزاوارت

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۲۹

 

در عشق تو من کیم که در منزل من

از وصل رخت گلی دمد بر گل من

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۳۴

 

هر که او را دلی و جانی بود

شد بمیدان عاشقی گویش

کشته گشتند عاشقان و هنوز

نشنیده است هیچکس بویش

رحلت عاشقان زهر سویی

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۴۴

 

پر آب دو دیده و بس آتش جگرم

بر باد دو دستم و پر از خاک سرم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۴۴

 

چه کند عرش که او غاشیه من نکشد

چون بدل غاشیه حکم وقضای تو کشم

بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم

شاخ عز رویدم از دل که بلای تو کشم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۶۱

 

از ز دردت خستگان را بوی درمان آمده

یاد تو مر عاشقان را راحت جان آمده

صد هزاران عاشق سر گشته بینم بر امید

در بیابان غمت الله گویان آمده

سینه ها بینم ز سوز هجر تو بریان شده

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode