گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۹
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱

 

ای آنکه غمت پردگی محمل ماست

حسن تو چو گل دمیده ز آب و گل ماست

تو خواه به گل نشین و خواهی با خار

کآنکس که ربوده دل ز ما در بر ماست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲

 

ای شمع گرت ذوق غم آموختن است

این سوختن تو عمر اندوختن است

ور ز آن که برای مجلس افروختن است

صد بار نسوختن به از سوختن است

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳

 

باز از سر ناز می به اغیار ده است

وز آتش رشک بر دلم داغ نه است

چون شیشه می ز تلخکامی در بزم

می‌خندم و گریه در گلویم گره است

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

 

امشب چمنت به آب و تابی شده است

کز عکس رخت باده گلابی شده است

زینگونه که یافت از جمال تو فروغ

فرد است که ماه آفتابی شده است

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵

 

دورت آورد کآفتابی می‌خواست

حسنت پرورد کآب و تابی می‌خواست

نی‌نی غلطم غلط که معشوق ازل

در خورد نقاب خود جمالی می‌خواست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶

 

دل مهمانست و میزبانش غم تست

جانم جسم و روح و روانش غم تست

قربان سر غمت شدن بی‌ادبی‌ست

قربان دلم شوم که جانش غم تست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

گیرم که ز آه و ناله‌ات صد حشرست

بی گریه مباش کان سپاه ظفرست

نی خون جگر که خون هر عضو که هست

چون درنگری امانت چشم ترست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

می نوش کنون که ابر رحمت بارست

بر هر نفست متاع حسرت بارست

گویند که سبحه صیقل دین و دل است

خوش باش که این کرشمه با زنارست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

 

از مرگ گل حیات بی‌رنگترست

این نغمه از آن نغمه کج آهنگترست

بر من که چو مردمک به هیچم خرسند

از چشم جهانیان جهان تنگترست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰

 

این نسخه که بر شیشه نادان سنگست

بر جلوه او ساحت دانش تنگست

خلدیست که صد رنگ بود هر برگش

وین طرفه که چون درنگری یک رنگست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱

 

این روح که شمع مجلس افروز منست

فرداست که نه زآن تو نه زآن منست

طاسی‌ست به گرمابه عالم این عمر

پر ساختنش بهر تهی ساختنست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲

 

بر من که چو ابر پایم از دامانست

گر برق شوم گرم روی بهتانست

کاهل قدمم چنان که گر اشک شوم

صد مرحله‌ام ز دیده تا مژگانست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳

 

بی روی تو بر دیده نظر بهتانست

ور یوسف بیندی بر او تاوانست

زین پیش در او گر نگهی یافتمی

پنداشتمی که سایه مژگانست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴

 

در بحر جهان که ساحلش افواهست

موجش چو طپانچه اجل جانکاهست

اطفال اگر شوند غرقه تو مترس

این بحر عمیق نیست قد کوتاهست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵

 

گرد گلت از رشک عرق می‌بایست

ملک خوبی بدین نسق می‌بایست

رویت ورقی ز مصحف خوبی بود

بسم اللهی برین ورق می‌بایست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶

 

این اسب که چون خواجه ما فرتوتیست

بر اسب نشسته خواجه بس مبهوتیست

از پای چهار پایه از تن تخته

القصه که خوش مصالح تابوتیست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷

 

دور از تو دلم چو سینه آهستانی‌ست

آتشکده‌ای کنون گیاهستانی‌ست

هر ذره ز کوی تو چو ماهستانی‌ست

هر لختم چون دیده نگاهستانی‌ست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸

 

داریم بتی که در بنی‌‌آدم نیست

از عالم حسن است ازین عالم نیست

طوری‌‌ست ز پرتو رخش گازرگاه

اما طوری که موسیش محرم نیست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹

 

کوته خردی که شرمسار از من نیست

طعن سخنم زند که پر روشن نیست

ادراک ابوجهل چو ناقص باشد

نقصان کلام حضرت ذوالمن نیست

۲ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰

 

از دیده به سوی دوست پیوسته رهی‌ست

هر یک مژه راه کاروان نگهی‌ست

آنجا که شود صبح رخش نورفشان

خورشید در آن حریم بخت سیهی‌ست

۲ بیت
فصیحی هروی
 
 
۱
۲
۳
۴
۹
 
تعداد کل نتایج: ۱۶۹